آیا باید مهران مدیری را در سریالسازی تمام شده بدانیم؟
اجتماعی
بزرگنمايي:
آریا بانو - روزنامه جوان / امیر برادران که در نویسندگی سریالهای کمدی، کمتجربه نیست، در «قهوه پدری» بسیار ضعیف عمل کرده و نتوانسته است این سریال را به استانداردهای کمدیسازی نزدیک کند. در هر قسمت سریال، اتفاقات ساده و معمولی به طرز خستهکنندهای کش میآیند و طولانی میشوند. خبری از موقعیتهای کمدی حتی معمولی هم نیست و همه چیز به شکلی دم دستی طراحی شده است
این روزها مهران مدیری شبیه گزارشگر فوتبالی شده که فقط از روی انجام وظیفه و نه علاقه، مسابقات فوتبال را گزارش میکند و به خانه میرود. به نظر میرسد مدیری دیگر مانند گذشته شور و اشتیاقی برای ساخت آثار مخاطبپسند ندارد. او به دور از هرگونه جذابیت و خلاقیت برنامه و سریال میسازد و شاید اگر اسپانسرهای اقتصادی نباشند، تن به انجام همین کار هم ندهد.
ماجرای مدیری و برنامههایش به داستانی عجیب و غریب تبدیل شده است. او از این پلتفرم به آن پلتفرم میرود و کلی روی نامش مانور داده میشود تا شاید برنامهای باب طبع مخاطبان بسازد، ولی پس از چند قسمت برنامهها به یک شکست کامل در جذب مخاطب میرسند.
شکست پشت شکست
مدیری در دو سال اخیر حداقل سه اثر برای نمایش خانگی تولید کرده که هیچ کدام از آنها در جذب مخاطب موفق نبودهاند. مسابقه «اسکار» که با حاشیه سازیهای فراوان به شبکه نمایش خانگی رسید، چیزی جز یک رئالیتیشوی معمولی با حضور چهرههای تکراری برنامههای تلویزیونی نبود. «اسکار» زودتر از چیزی که تصور میشد از یادها رفت و نتوانست ردی از خودش در ذهن مخاطبانش به جا بگذارد.
پس از آن مسابقه «گل یا پوچ» با مجریگری مدیری بدون اثرگذاری خاصی پخش شد و در آخر، نوبت به سریال «قهوه پدری» رسید؛ سریالی که از همان قسمت اول، نشان داد مدیری تا چه اندازه از روزهای طلایی کارگردانی و فیلمسازیاش فاصله گرفته است و اصلاً چرا باید اثری تا این حد معمولی و حتی ضعیف را کارگردانی کند.
هر اثر تازه مدیری در حکم یک عقبگرد برای اوست. این برای جاهطلبی و میل به بهتر شدن کارگردانی که زمانی برند سریالسازی تلویزیون در دست او بود، بسیار عجیب است. سریالهای مدیری در شبکه نمایش خانگی در محتوا و خلق موقعیتهای کمدی و ساختن شخصیتهای طناز، با آثار قدیم او مثل «مرد هزار چهره»، «قهوه تلخ»، «پاورچین» و «شبهای برره» فرسنگها فاصله دارند.
اگر این عقبگرد را در سریالهای «هیولا» و «دراکولا» تا حدودی مشاهده کرده بودیم، حالا در «قهوه پدری» ضعف مدیری در سریالسازی بیش از همیشه و با وضوح بیشتری به چشم میآید. مشخص نیست پلتفرمهای نمایش خانگی حساسیت زیادی روی کیفیت آثارشان ندارند و فقط به اسامی بسنده میکنند که تن به ساخت چنین سریالهایی میدهند یا این قدرت اسپانسرهای تبلیغاتی است که مدیری را مجبور به سریالسازی میکند.
ضعفهای مشهود «قهوه پدری»
اما چرا سریال «قهوه پدری» را سریالی ضعیف و شکست خورده در نمایش خانگی میدانیم؟ این سریال از همان اولین قسمت ضعفهایش در داستان و شخصیتپردازی را نشان داد و مشخص شد مدیری برخلاف گذشته که توانایی عجیبی در تیپسازی از کاراکترهایش داشت، این بار از خلق حتی یک شخصیت جذاب برای مخاطبش عاجز است.
این سریال بر مدار شکست اقتصادی یک خانواده شریف میچرخد که برای جبران خسارت و دادن طلبهایشان به فکر زدن بانک افتادهاند. آنها برای دزدی، کافهای را در نزدیکی بانک اجاره میکنند و از آنجا مشغول عملیات حفاری و کندن تونل میشوند. طبق توضیحات صفحه ویکیپدیای سریال، این داستان برداشتی از «دزدهای خردهپا» وودی آلن است، البته برای مخاطب ایرانی، این داستان بسیار به فیلم کرهای «شغل پرخطر» شباهت دارد. در این فیلم، پلیسها برای زدن رد خلافکاران مجبور میشوند رستورانی را اجازه کنند و از بد روزگار، رستورانشان به یکی از شلوغترین رستورانهای شهر تبدیل میشود!
خارج از فضای کلی داستان و ایده دو خطی آن، آنچه در «قهوه پدری» بیش از هر چیزی برای بیننده آزاردهنده است، به فضای بین شخصیتها و جنس حرکات و شوخیهایشان برمیگردد. خانواده پنجنفره ادیب به عنوان هسته مرکزی داستان که همه چیز حول محور آنها میچرخد، به هیچ عنوان اتمسفر لازم برای ساختن موقعیتهای طنز را ندارد و روابط بین آنها برای مخاطب به شکل کلافهکنندهای، آزاردهنده است.
شخصیتهای ضعیف فاقد جذابیت
«سام درخشانی» که تنها تلاش او برای طناز شدن به زدن عینک ته استکانیاش برمیگردد، شخصیتی اهل فرهنگ، مبادی آداب و نسبتاً سادهلوح است که مشابهش را در آثار دیگر مدیری دیده بودیم. همسرش با بازی «ژاله صامتی» شمایلی از مریم امیرجلالی در سریالهای رضا عطاران دارد؛ زنی عصبی و غرغرو که از زمین و زمان شاکی است و در طول سریال بیشتر صحنههای عصبانیتش را شاهد هستیم.
اما اوج فاجعه به بازی بازیگران کمتر شناخته شده سریال برمیگردد. فرزندان و عروس این خانواده که چهرههایی کمنام و نشان هستند، بدترین انتخاب ممکن برای یک سریال کمدی هستند. جنس بازیهای مصنوعی و لوس آنها، بیشترین ضربه را به سریال زده است. در طول هشت قسمتی که از سریال گذشته، صحنهای از این بازیگران وجود ندارد که باعث جذابترشدن کار شده باشد.
از آن طرف جواد رضویان نیز به عنوان یکی از چهرههای مطرح سریال، یکی از همان تیپسازیهای قدیمیاش را انجام داده و نتوانسته است چیزی به اثر اضافه کند. بازی مدیری در کاراکتر «اون» یکی از نقاط ضعف بزرگ «قهوه پدری» به حساب میآید. شخصیت مدیری به قدری بد پردازش شده که بیننده با خودش تصور میکند حتماً تعمدی در این بد بودن بوده است، وگرنه مگر میشود یک کاراکتر را تا این حد مصنوعی و فاقد جذابیت طراحی کرد.
نبود خلاقیت در فیلمنامه
در سریالهای قبلی مدیری، تیم نویسندگانش، مهمترین و بزرگترین برگ برنده و نقطه قوت او بودهاند؛ نویسندگانی که شخصیتهایی بکر، شیرین و دوستداشتنی خلق میکردند که هر حرکت و اکتشان برای مخاطب بار کمدی به همراه داشت، اما با جدایی مدیری از آن تیم نویسندگی، دیگر چنین چیزی اتفاق نمیافتد و طراحی شخصیتها به نقطه ضعف سریال تبدیل میشود.
امیر برادران که در نویسندگی سریالهای کمدی، کمتجربه نیست، در «قهوه پدری» بسیار ضعیف عمل کرده و نتوانسته است این سریال را به استانداردهای کمدیسازی نزدیک کند. در هر قسمت سریال، اتفاقات ساده و معمولی به طرز خستهکنندهای کش میآیند و طولانی میشوند. خبری از موقعیتهای کمدی حتی معمولی هم نیست و همه چیز به شکلی دم دستی طراحی شده است.
احتمالاً «قهوه پدری» توان و ظرفیت لازم را برای تبدیل شدن به سریالی با قسمتهای متعدد نداشته و سازندگانش مجبور شدهاند همه چیز را کش بدهند تا قسمتهای سریال به تعداد مورد نظر برسد، مخصوصاً آنکه در نمایش خانگی، بودجه سریالها بنا به تعداد قسمتهایش سنجیده میشود و در چنین شرایطی طولانیشدن، ایده بدی به نظر نمیرسد.
تجربههای اخیر مدیری در سینما و نمایش خانگی تجربههایی شکست خورده بوده است. در آثار اخیر او، هیچ ردی از آن کارگردانی که میشناختیم، دیده نمیشود. انگار خودش هم به همین حد از ضعیف بودن راضی است و تلاشی برای بهتر شدن انجام نمیدهد. به نظر میرسد مدیری از مدیوم رسانههای تصویری خسته یا اشباع شده باشد و علاقهمندیاش را در جای دیگری جستوجو کند. شاید همانطوری که خودش در گفتوگوهایش اذعان کرده، موسیقی برای او گزینهای جذابتر باشد. شاید این را بتوان از روی لبخند و هیجانش هنگام ضبط موسیقی با علی زندوکیلی متوجه شد.
-
شنبه ۱۵ دي ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۸:۲۲
-
۲۱ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1334165/