ماجرای انتخاب سانسورچیهای وزارت ارشاد از زبان «علی لاریجانی»
سیاسی
بزرگنمايي:
آریا بانو - ایرنا / علی لاریجانی از دورانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد و سانسور فیلمهای آن زمان تعریف کرد.
علی لاریجانی ماجرای رفع ممنوعیت ویدئو در دوره حضورش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را روایت کرد.
وی در پاسخ به این سوال که «با توجه به سابقه شما در مسئولیتهای مختلف هست، وزارت ارشاد، سازمان صداوسیما، شورای عالی امنیت ملی، مجلس و الان در حوزه مشاوره و نهادهایی که عضو هستید. آقای دکتر لاریجانی! شما برای ایران چه کردید؟ اگر بخواهید یک کار و یک تصمیم را که بزر گ و مهم میدانید که برای ایران گرفتید و فکر میکنید در آینده به همان یک نکته هم اگر بخواهید اشاره کنید هم تشفی خاطر پیدا میکنید و هم رضایت از عملکرد خودتان، آن یک کار کدام است؟» گفت:
- حس من این بود که باید خدمتگزار مردم باشم حالا در هر بخشی، چون این یک کار در همه اینها مشترک نیست. انسان در رادیو تلویزیون کار میکند، یکجور باید فکر کند، در وزارت ارشاد یکجور، در دبیرخانه شورای امنیت یکجور، در مجلس جور دیگر. یعنی راحت نیست یکی را انتخاب کنید. باید نقطه کانونی فکر خود را داشت و از زمان بیشترین استفاده را کرد برای خدمت گستردهتر. این تلقی برای من که از جوانی در کار اجرا بودم این بود که ما از زمان استفاده کنیم برای خدمت بیشتر، ممکن است جایی اشتباه هم کرده باشم، بههرحال فرد متاسب با سنیناش ممکن است اشتباهاتی کند. نقطهای که همیشه دنبال میکردم این بود که فکر توسعهای داشته باشم و در جایی که هستم توسعه بدهم آنجا را و تصور میکنم ایران خیلی ظرفیت زیادی دارد و ما باید مدیرانمان در این زمینه فکر مسلطشان توسعهگرایی باشد. توسعهگرایی به معنای این نیست که دولتی اداره شود، زمینه رشد را فراهم کند.
مثال میزنم وقتی من در وزارت فرهنگ بودم، در بودجه ما بود که باید 5 کتابخانه ظرف 10 سال ایجاد کنیم. خوب حالا اینها را چه کسی اداره کند؟ 5 تا کارمند باید بگیرید، 5 تا هم مستخدم میخواهند که میشود 10 نفر. پولش را باید جدا بگذاریم. بعد کتابها را چه کسی بیاورد، کتابهایش را باید بخریم، بگذاریم. ما گفتیم میخواهیم این کتابخانه عمومی شود، حتماً لازم نیست ما کارمند بگذاریم. اگر زیر نظر وزارت ارشاد نباشد آسمان به زمین جفت میشود؟ ما گفتیم هیأت امنای مساجد، با این ترکیب شکل دهند و ما هم لازم نیست مدیریتش کنیم. شما خودتان کار کتابخانه مسجد را راه بیاندازید، اداره کنید، ما به شما کتاب میدهیم، کمک مالی هم به شما میکنیم. مؤسسات فرهنگی هنری مساجد بوجود آمد. خودشان دایر میکنند، ما لزومی ندارد به آنها کارمند اضافه کنیم. یادم است من این نظریه را که دنبال میکردم، مرحوم آیتالله مهدوی کنی حساس بود که مساجد دولتی نشوند. با من صحبت کردند که شما چه کار دارید میکنید، گفتم مقصود ما اینست، گفت ما نمیگذاریم مساجد دولتی شوند. گفتیم ما هم نمیخواهیم دولتی شوند. همه آن متعلق به خود مساجد. برای ایشان توضیح دادم. ایشان خیلی انسان بزرگواری بود. قانع شد. اولین مؤسسه فرهنگی و هنری مساجد را با حضور خود ایشان افتتاح کردیم. برای شما شاید جالب باشد و یک فرد که قصدش توسعه فرهنگ اسلامی باشد، ممکن است شبههای داشته باشد، ولی وقتی برایش باز شد، خودش آمد.
نمونه از اینها زیاد است. یا مثلاً در رادیو تلویزیون تولیدات ما همیشه به صورت دولتی بود لذا پرهزینه بود. ما این را خصوصی کردیم و گفتیم همه کارگردانها و تهیهکنندهها یک مؤسسه فرهنگی و هنری ایجاد کنند. ما هم یک سریال میخواهیم بسازیم دقیقهای با آنها حساب میکنیم و یک ناظر هم از نظر کیفی میگذاریم. هم هزینه آن کاهش پیدا کرد و هم طول مدت ساختش کم شد. خب این گسترش پیدا کرد.
یا در مورد فنی ما محصولات و نیازهای فنی رادیو تلویزیون را همه از خارج وارد میکردیم. اطلاع دقیق داشتم که ظرفیت فنی ایران بالاست. بهترین استعدادهای ما میروند در بخشهای الکترونیک دانشگاه. خب اینها میروند در بازار. ما هم باید برای آنها بازار فراهم کنیم. ما گفتیم این نیازها را داریم، بیایید بسازید. فرستنده کمقدرت، میانقدرت و پرقدرت را هم ساختند. تجهیزات استودیویی خیلی در داخل ساخته شد. البته نمیدانم بعد چه سرانجامی پیدا کرد. آن موقع حدود 100 شرکت شروع کردند به فعال شدن. یک ایدهای در ذهن ما بود از اول که اگر بخواهیم یک کار درست انجام بدهیم باید با کمک مردم انجام بدهیم و توسعه بدون این رخ نمیدهد. در هربخشی دنبال چنین چیزی بودیم.
یا مثلاً در وزارت ارشاد ویدئو را ممنوع کرده بودند و نفهمیدیم برای چه ممنوع است؟ شما میخواهید با دوربین از زندگی شخصیتان فیلم بگیرید. روزهای اول که رفته بودم ارشاد به من گفتند این خیلی بخش خطرناکی است و فیلمهای خیلی بدجوری میآورند. گفتم خوب حالا چی کار باید بکنیم الان با این، گفت خودتان چی کار میکنید با این الان، گفتیم ما فیلمها را از مردم میگیریم، چند تا پیرمرد گذاشتیم به نوبت اینها را ببینند و اینهایی که خراب هستند را اجازه نمیدهند. بعد خود این پیرمردها بعد از مدتی مشکل پیدا میکردند. بعد سیکل معیوب این است. گفتیم خب اجازه بدهید خود مردم تصمیم بگیرند. یک چاقو هم میتواند دست را ببرد و هم میتوان میوه را با آن پوست بکنیم، چرا به مردم اعتماد نمیکنیم؟ من آن زمان رفتم در شورای انقلاب فرهنگی. مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور بودند. من گفتم که معتقدم که ویدئو، چه دوربین و چه تجهیزاتش بیخودی ممنوع شده است. گفت آخر قبلاً میگفتند خیلی اشکالات دارد. گفتم اشکالاتش را من رفتم بررسی کردم، اینهاست. گفت طرحت را بیاور. ایشان فکر خوبی داشت. بردم در شورای انقلاب فرهنگی، آن موقع حاج احمدآقا هم عضو شورای انقلاب فرهنگی بودند. برایشان توضیح دادم، عدهای هم مخالفت کردند، و بعد از آنکه تصویب شد عدهای مخالفت میکردند.
ما آمدیم به جای این کار مؤسسات رسانهای تصویری ایجاد کردیم، گفتیم خب ما فیلمهای خوب را توزیع میکنیم. شما به جای اینکه بنشینید منع کنید رفتار ایجابی داشته باشید. وقتی به مردم بگویید من 100 نوع فیلم توزیع کردم بیایید بگیرید ببرید خانه نگاه کنید، دنبال کار ناجور نمیروند. اما شما اگر خانه خوابیدید، یک عده میروند دنبال این کارها. یعنی ما فکر ایجابی را دنبال میکردیم. البته من نمیگویم، ما اشتباهاتی داشتیم، اینکه ما میگوییم معنایش این نیست که همه کار ما درست بوده، تلاش ما این بود که به جای اینکه دولت جای مردم تصمیم بگیرد زمینه را برای حرکت مردم فراهم کند.
-
سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۸:۱۵
-
۷ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1352208/