بزرگنمايي:
آریا بانو - مرور تاریخ ایران نشان می دهد که تغییر پایتخت یک مسالۀ به شدت مهم، امنیتی و لوجستیکی است. در این انتقال، امنیت، شرایط مرزی و سایر مسائل سیاسی حرف اول را می زند و به همین دلیل، ایرانیان همواره به این مساله توجه کرده اند.
به گزارش خبر فوری، مسعود پزشکیان در دیداری که روز سه شنبه با نمایندگان استان سمنان داشت، مجددا از تغییر پایتخت سخن گفت. او تاکید کرد که پایتخت به یک شهر در کنار دریا منتقل شود تا مشکلات مربوط به منابع نیز برطرف شود.
هنوز نمی توان گفت که باید سخن اخیر رئیس جمهور را جدی گرفت یا نه. با این حال، شکی نیست که تغییر پایتخت احتیاج به یک کار کارشناسی دقیق دارد و انتقال آن به یک شهر ساحلی یا کنار آب، به علت کمبود منابع آبی کشور، بی معنی است.
بد نیست سخن اخیر رئیس جمهور را نقد و بررسی کنیم تا به کنه آن پی ببریم. بررسی تاریخ ایران به خوبی مشکل انتقال پایتخت به یک شهر مرزی یا ساحلی را نشان می دهد. لازم به ذکر است که هیچگاه پایتخت ایران در یک شهر ساحلی نبوده است.
همچنین، انتخاب یک شهر مرزی به عنوان پایتخت همواره به ضرر ایران و حکام وقت کشور بوده است. مهم ترین نمونه از این تصمیم اشتباه، مربوط به ایران عصر ساسانی می شود. در عصر ساسانی، «تیسفون» پایتخت انتخاب بود. تیسفون در یکی از غربی ترین مناطق قلمرو ایران بزرگ احداث شد اما نزدیکی بیش از حد آن به مناطق عرب نشین باعث شد پس از جنگ مداین به سرعت سقوط کند.
همچنین، انتخاب تبریز به عنوان پایتخت
ایران صفوی در زمان شاه اسماعیل اول باعث شد،
ایران جدید با امپراتوری عثمانی هم مرز شود. فاصله تبریز تا مناطق مرزی زیاد نبود و همین امر باعث شد، سربازان عثمانی به سرعت به پایتخت
ایران رسیده و پس از شکست صفویه در جنگ چالدران، پایتخت وقت
ایران یعنی تبریز را تصرف کنند.
مبنای انتخاب پایتخت؛ امنیت و لوجستیک!
از زمان صفویه تا زمان قاجار، چند شهر به عنوان پایتخت
ایران انتخاب شدند. پس از تصرف تبریز، پایتخت
ایران به اردبیل منتقل شد. شاه اسماعیل با انتقال پایتخت به مرکز قدرت گیری خود، سعی داشت آماده جنگ با عثمانی ها و بازپس گیری تبریز شود. جنگ
ایران با عثمانی ها در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب دنبال شد و اتفاقا همین نزدیکی پایتخت به محل جنگ باعث بروز دردسرهای امنیتی فراوان برای دولت شاه اسماعیل و شاه طهماسب گردید.
این مساله باعث شد دولت صفوی پایتخت خود را به قزوین منتقل کند. اما بروز مشکلاتی باعث شد، شاه عباس صفوی که از هر لحاظ یک پادشاه نمونه در تاریخ صفویه است، پایتخت
ایران را از قزوین به اصفهان منتقل کند. شاه عباس قصد داشت با این کار، استراتژی صفویه را تغییر دهد. دولت او با سه مشکل جدی مرزی مواجه بود.
ایران در غرب با عثمانی ها، در شرق با ازبک ها و در جنوب با پرتغالی ها درگیر بود. به همین دلیل، او یک شهر بزرگ مرکزی را به عنوان پایتخت انتخاب کرد تا بتواند به تمام مناطق
ایران تسلط داشته و نیروهای خود را به سهولت به غرب و شرق و جنوب اعزام کند. همچنین، او پایتخت
ایران را از مناطق مرزی درگیر جنگ دور کرد تا خطر تصرف و محاصره آن برطرف شود.
این استراتژی تا زمان هجوم افغان ها ادامه داشت. بعد از سقوط اصفهان و قیام نادرشاه، تا مدت کوتاهی مجددا اصفهان پایتخت بود اما پس از عزل شاه طهماسب دوم و براندازی سلسله صفوی توسط نادرشاه، وضعیت تغییر کرد. نادر می دانست که از نظر مردم اصفهان و شاهزادگان صفوی یک «غاصب» است. به همین دلیل، پایتخت خود را به مقر اصلی خود و محل حضور طرفداران و سپاهش یعنی مشهد انتقال داد. عینا این مساله در زمان کریم خان زند نیز تکرار شد. خان زند که مدت ها در شیراز حضور داشت و آنجا را به مقر اصلی خود تبدیل کرده بود، پس از شکست رقبای قدرتمندش مانند آزادخان افغان و محمدحسن خان قاجار، شیراز را به عنوان پایتخت جدید انتخاب کرد تا از گزند دشمنانش در امان باشد.
انتخاب
تهران به عنوان پایتخت از سوی آقامحمدخان قاجار هم چند علت لوجستیکی و امنیتی داشته است. مهمترین دلیل این انتقال، حاصلخیز بودن
تهران و نزدیکی اش به اراضی ورامین بوده است.
همچنین،
تهران با استرآباد و مازندران که در حقیقت مقر اصلی نیروهای قاجار بود، فاصله زیادی نداشت و خان قاجار همان تصمیمی را گرفت که شاه افشار و خان زند گرفتند؛ یعنی اتکاء به شهری که امنیت آنها را حفظ کند.
با این حال، آقامحمدخان به خوبی پی به این نکته برده بود که پایتخت باید تا حدی از مرز فاصله داشته باشد تا دولت مرکزی بتواند بر تمام مناطق
ایران تسلط یافته و همزمان، خطر محاصرۀ آن توسط دشمنان خارجی از بین برود. به همین دلیل بود که به جای انتخاب استرآباد (مقر اصلی پدرش)،
تهران را به عنوان پایتخت جدید برگزید.
مرور تاریخ
ایران نشان می دهد که تغییر پایتخت یک مسالۀ به شدت مهم، امنیتی و لوجستیکی است. در این انتقال، امنیت، شرایط مرزی و سایر مسائل
سیاسی حرف اول را می زند و به همین دلیل، ایرانیان همواره به این مساله توجه کرده اند.
امید است که دولت جدید هم به این مساله توجه داشته و بدون کارشناسی حرفی از تغییر پایتخت نزند. با این حال اگر مسعود پزشکیان در ایده خود برای جایگزین کردن
تهران با یک شهر کنار دریا جدی باشد، احتمالا بهجای شهرهای جنوبی به دلیل مخاطرات امنیتی منطقه خلیج فارس، باید نگاهی به شمال داشته باشد.
در میان شهرهای شنال، شهرهایی چون رشت در گیلان و یا آمل در مازندران موقعیت بهتری نسبت به دیگر شهرها دارند اما حتی همانها نیز فاصله زیادی تا تبدیل شدن به پایتخت دارند. مگر آنکه دولت سرمایهگذاری ویژهای انجام دهد که فعلا بعید است توان این کار وجود داشته باشد و بهترین راه برای کاهش دردسرهای تهران، تمرکززدایی و واگذارکردن اختیارات پایتخت به مراکز استانهاست.