آریا بانو - خراسان / به مناسبت سالروز تولد استاد مجید انتظامی که با موسیقی‌های سحرانگیزش برای بسیاری از ما خاطره‌سازی کرده است زندگی، ویژگی آثار و افتخاراتش را مرور کردیم
شیطنت‌هایش در کودکی همه را کلافه کرده بود، از نمره‌های زیر 10 در درس‌هایی مثل املا و ریاضی و عربی بگیرید تا بالا رفتن از در و دیوار و دعوا با بچه‌های محل و مدرسه؛ اما عجیب است که همین شیطنت‌ها به نفعش تمام شد. آن طور که خودش در خاطره‌ای نقل می‌کند، یک روز که در حال بازی بوده از طبقه چهارم ساختمانی سقوط می‌کند و می افتد داخل یک آب انبار. خانواده‌اش او را که به شدت آسیب دیده به بیمارستان سوانح می‌برند و در حین درمان متوجه می‌شوند فرزندشان سنگ کلیه هم دارد. سنگ کلیه‌ای که سال‌ها بعد برای درمان پای او را به آلمان باز می‌کند و جهان تازه‌ای از موسیقی را رو به رویش می گشاید.البته این را هم باید بگوییم او از کودکی نواختن ابوا را شروع کرده بود. این پسربچه پرجنب و جوش کسی نیست جز همان آهنگ ساز و نوازنده بزرگی که ما امروز او را با نام استاد مجید انتظامی می‌شناسیم.
نوازندگی با پهلوی شکافته
اما ماجرای سنگ کلیه‌ای که سبب خیر شد و مجید انتظامی را برای درمان به آلمان کشاند چه بود؟
ماجرای این سنگ کلیه از این قرار بود که دردهای عجیب و غریبی که مجید انتظامی از دوران کودکی تحمل می‌کرد در جوانی طاقتش را طاق کرد. این دردهای مداوم با او همراه بود تا این که در دوران سربازی، کار آن قدر بالا گرفت که یک روز عزت‌ا... انتظامی (پدر مجید انتظامی و از چهره‌های ماندگار سینمای ایران) به محل خدمت سربازی پسرش رفت و با تهدید درجه داران و پیگیری‌های بعدی توانست مقدمات فرستادن مجید انتظامی به آلمان را فراهم کند. انتظامی جوان در سال 1969 برای معالجه به آلمان رفت و همزمان با معالجه، در رشته موسیقی تحصیل و تمرین می‌کرد. روزها پشت سر هم می‌گذشت تا این که برای نوازندگی از طرف یکی از ارکستر سمفونیک‌های مشهور آلمان دعوت می‌شود آن هم در حالی که هنوز از عمل جراحی کلیه‌اش زمان زیادی نگذشته بود ولی او که نمی‌خواست این فرصت مهم را از دست بدهد در حالی که هنوز بخیه‌هایش را باز نکرده بودند و حالش خوب نشده بود، روی صحنه کنسرت رفت و نواخت. بعد از درمان، کار و بارش در آلمان حسابی سکه شده بود که از او دعوت کردند به ایران برگردد و یک کنسرت برگزار کند. به ایران برگشتن او همان و ماندگار شدنش تا امروز آن هم به عشق مردم و وطنش همان.
بازار

مسافرکشی با پیکان در خیابان‌های تهران
گفتیم که مجید انتظامی برای اجرای یک کنسرت به ایران دعوت شد و بعد به ایران برگشت. بعد از این که به ایران برگشت بلافاصله در هنرستان موسیقی مشغول به کار شد و گروه‌های مختلف به عنوان نوازنده به او پیشنهاد کار دادند و همه چیز خوب بود؛ اما زندگی برای او مثل همه مردم بر یک پاشنه نچرخید.
 در یکی از ارکسترها وقتی رهبر ارکستر مقداری پول خرد روی سر نوازندگان می‌پاشد و می‌گوید: «بنوازید هنرمندان» مجید انتظامی بعد از جرو بحث و نشان دادن عصبانیتش به رهبر ارکستر، به نشانه اعتراض به رفتار او، صحنه را ترک می‌کند. روز بعد، وقتی به هنرستان برمی گردد، به او می گویند که دیگر نیازی به حضور او ندارند. عصر همان روز هم از ورود او به دانشگاه ممانعت می‌شود. این درست همان زمانی است که انتظامی جوانی مستقل شده بود و قصد داشت ازدواج کند. خلاصه این که فشار مالی آن قدر برایش شدید می‌شود که چاره‌ای جز مسافرکشی با پیکان در خیابان‌های تهران برایش باقی نمی‌ماند. شاید این پیکان در آن زمان تنها پیکانی در تهران بود که در روزگار موسیقی‌های کوچه بازاری از ضبط صوتش صدای درامز و موسیقی‌های آهنگ سازان بزرگ جهان پخش می‌شد. نوع برخوردهای مردم با این موسیقی‌ها هم دنیایی از داستان پشت سرش دارد که شاید روزی مجید انتظامی آن‌ها را بنویسد و شاید هم نه...
احمدرضا احمدی، فروغ و مجید انتظامی
پس از مدتی مسافرکشی در تهران و تحمل فشارهای زیاد، مجید انتظامی یک روز به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و پیش احمدرضا احمدی شاعر می‌رود. احمدرضا وقتی از ماجرای روزهای سخت انتظامی باخبر می‌شود از او می‌خواهد روی شعری از فروغ فرخزاد، موسیقی بنویسد. اثری که دستمزدش 30 هزار تومان است. همین پیشنهاد آقای شاعر تا حدودی انتظامی را قانع کرد در ایران بماند. دیدار اتفاقی با مسعود کیمیایی و ساخت یک موسیقی فیلم، رخداد خوشایند دیگر آن سال‌های انتظامی بود که پای او را به موسیقی فیلم باز کرد. بعد از گذراندن روزهای سخت، اوج گیری دوباره انتظامی به سمت فتح قله‌های موسیقی از سر گرفته شد. او در تمام این سال‌ها می‌توانست از ایران برود و زندگی‌اش را بسازد اما ماند و برای مردمش خاطره سازی کرد.
صدای سنگ و نَفَس در موسیقی
مجید انتظامی تاکنون ده ها موسیقی فیلم نوشته است و از پرکارترین آهنگ سازان سینمای ایران به‌شمار می‌آید. او در دانشکده موسیقی دانشگاه هنر نیز به تدریس پرداخته و داوری‌هایی در جشنواره‌های مختلف از جمله جشنواره فجر را عهده‌دار بوده است. او همواره به موسیقی به گونه‌ای دیگر نگاه می‌کند. انتظامی برای انتقال حس به مخاطبش از هر ابزاری که در جهان پیرامونش وجود دارد، کمک می‌گیرد و در اندیشه او موسیقی چیزی جدا از جهان و عناصر موجود در آن نیست. گاهی از سنگ کمک می‌گیرد و ریتم‌هایی می‌سازد و گاهی وقت ها که به سراغ جانبازان شیمیایی می‌رود با به کارگیری صدای نفس انسان موسیقی می‌سازد.

موسیقی انیمیشن بچه‌های کوه آلپ
 بسیاری از جوان‌های دهه شصت انیمیشن بچه‌های کوه آلپ را به همراه موسیقی تاثیرگذارش دیده و شنیده‌اند، اما شاید خیلی ها ندانند، آن موسیقی دانی که صدای سنتور ایرانی را در کنار سازهای جهانی با تبحر بالایی ترکیب کرده، مجید انتظامی است. موسیقی تیتراژ نسخه اصلی این انیمیشن به‌دست هیروسه ریوهه، آهنگ ساز ژاپنی ساخته شده‌است؛ اما در نسخه‌ای که تلویزیون ایران دوبله و پخش کرد، بخشی از موسیقی متن انیمیشن زال و سیمرغ، ساخته مجید انتظامی جایگزین موسیقی تیتراژ اصلی شده‌است.
 ​​​
معجزه موسیقی
تعداد زیادی از چهرهای ماندگار هنر در گوشه‌ای از صحبت‌هایشان همیشه به این نکته اشاره کرده‌اند که هنر یکی از عامل‌های اصلی نجات روح انسان از افسردگی‌های دنیای مدرن است. نمونه عینی این ادعا در زندگی استاد مجید انتظامی به وضوح اتفاق افتاده است. انتظامی در مستندی که درباره زندگی او ساخته شده درباره نحوه ساخته شدن برخی از آثارش و تاثیر این آثار بر برگرداندنش به زندگی این طور می‌گوید: یادم می‌آید از «کرخه تا راین» را زمانی ساختم که به شدت از نظر روحی و جسمی بیمار بودم، «آژانس شیشه‌ای» و «بوی پیراهن یوسف» را هم در همین شرایط ساختم. بعد از این که کارها پخش شد و با بازخوردهای خوبی هم همراه بود، حال روحی‌ام به شدت بهتر شد.»
برخی آثار و افتخارات
مجید انتظامی تا امروز آثار فراوانی ساخته و جایزه‌های فراوانی برنده شده است که برخی از آن ها عبارت اند از: لوح زرین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر و تندیس زرین جشن سینمای ایران. انتظامی از برگزیدگان هشتمین همایش چهره‌های ماندگار در سال 1389 و در سال 1393 به عنوان جهادگر عرصه فرهنگ و هنر نشان افتخار دریافت کرده است.
اگر بخواهیم به آثار فراوان استاد مجید انتظامی اشاره کنیم نیاز به زمان زیادی است اما برخی از خاطره انگیزترین آثار او عبارت اند از: «سفر سنگ»، «آژانس شیشه‌ای»، «بای سیکل ران» و «روز واقعه»، «بوی پیراهن یوسف»، «از کرخه تا راین» و...