نقد فیلم «موسی کلیمالله»/ دوران تازه فیلمسازی حاتمیکیا
فرهنگی هنری
بزرگنمايي:
آریا بانو - فرهیختگان / «موسی کلیمالله» آغاز دوره چهارم فیلمسازی حاتمیکیا است. کارنامه سینمایی حاتمیکیا را -صرف نظر از فیلمهای کوتاه و سریالها- میتوان به سه دوره تقسیم کرد؛ دوره اول از «هویت» تا «آژانس شیشهای»، دوره دوم از «روبان قرمز» تا «گزارش یک جشن» و دوره سوم از «چ» تا «خروج».
حاتمیکیا دوره چهارم را متهورانه آغاز کرده است و به نظر میرسد بزرگترین خطر برای او در این دوره، باختن سینما به تکنولوژی باشد. آن سینمایی که از ابراهیم حاتمیکیا توقع داریم، همان سینمایی است که تکنیک در آن برای کشف حقیقت به کار گرفته میشد. اما در «موسی»، تکنیک به قدری برجسته است که امکان فرم گرفتن اثر را از آن گرفته و درواقع تکنیک، فرم آخرین فیلم حاتمیکیا را بلعیده است. قطعا اوضاع در تلویزیون و نسخه سریالی «موسی» بهتر خواهد بود و یقینا در مقابل لزوم ساخت نسخه سینمایی سریال «موسی»، تا ابد یک علامت سوال باقی خواهد ماند. «موسی» در امتداد ریسکهای بزرگ حاتمیکیا در کارنامه فیلمسازیاش است.
ریسکهایی که گاه مثل «آژانس شیشهای» گرفتهاند و گاهی مانند «روبان قرمز» توفیق چندانی نیافتهاند. اما حالا و با دیدن «موسی»، میتوان گفت که این فیلم، متهورانهترین فیلم حاتمیکیا در فرم و مضمون است. از اصلیترین چالشها و خطراتی که حاتمیکیا در «موسی» با آنها مواجه بوده است، میتوان به این موارد اشاره کرد: ساخت سریال توسط حاتمیکیایی که سریالهایش در زمره آثار برجستهاش نیستند، درآوردن نسخه سینمایی -آن هم با قیچی- از اثری که با ضرورتهای مدیوم تلویزیون ساخته شده است، بهکارگیری بازیگرانی که با نقشهایشان در فیلمها و مجموعههای کمدی شناخته میشوند، انتخاب داستانی که روایات و مکتوبات مفصلی پشت خود دارد و مناقشات تاریخی و اعتقادی بسیاری را به همراه خواهد داشت، برگزیدن قصهای آشنا که برای تماشاگر غافلگیری ندارد و البته -و از همه مهمتر- استفاده از تکنولوژیای که برای اولین بار در سینمای ایران به کار گرفته میشود.
قضاوت نهایی درباره «موسی» بایستی بعد از پخش سریال اتفاق بیفتد، اما به هر حال اولین مواجهه ما با این اثر، در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر و با نسخه سینمایی آن اتفاق افتاده و نقد آن ضروری است.
البته همین حضور موسای سینمایی در جشنواره فجر هم از دیگر ریسکهای حاتمیکیا است. تجربه نشان داده که نسخه سینمایی سریالهای بزرگ غالبا -در ایران و جهان- با شکست مواجه میشوند.
نمونه متأخرش «مست عشق» حسن فتحی است که بدون سروصدای جشنوارهای اکران شد. اما این فیلم با وجود ضعفهای اساسی در متن و اجرا، به فروش خوبی دست یافت. اتفاقی که با حضور حاتمیکیا در جشنواره فجر، برای «موسی» منتفی است. چراکه به دلیل اصطکاکهای این چندساله حاتمیکیا با جریانی خاص -که کلیددار رسانهای سینمای ایران است- واکنشها به این فیلم در جشنواره چهلوسوم بسیار اغراقآمیز و حداکثری خواهد بود. بسیاری از منتقدان سالهاست -با دلایل سیاسی- تصمیم خود را پیش از دیدن فیلمی از حاتمیکیا گرفتهاند و احتمالا حتی بدون دیدن فیلم و صرفا با تمسک به جملات دیگران، «موسی» را -که البته فیلم خوبی نیست- از دم تیغ خواهند گذراند. با این حال گریزی از نقد نیست و اشاره به ضعفهای فیلم میتواند در ادامه روند فیلمسازی حاتمیکیا راهگشا باشد.
«موسی» مقدمه بدی ندارد ، دربار فرعون را میسازد و تا گره اول خوب پیش میرود. اما به دلیل تاخیر در رسیدن به پروتاگونیست -مادر موسی-، قبل از میانه میافتد. «موسی» با فرعون پیش میرود و در آستانه سمپاتیک شدن فرعون -انگار که خود حاتمیکیا این خطر را حس کرده باشد- به سراغ آسیه میرود، اما در شناساندن شخصیت آسیه نیز راه به جایی نمیبرد. ایراد اساسی فیلمنامه پیش از پرداخت شخصیت مادر موسی، عدم موفقیت در ترسیم فرعون و حکومت طاغوتیاش است.
فرعون فیلم نهایتا یک کدخدای مستبد است و تبدیل به سلطانی متکبر نمیشود که ادعای خدایی دارد. به همین دلیل در ادامه معجزهها و مشیت الهی نیز به همان نسبت تقلیل مییابد و فیلم به حس دینی نمیرسد. فیلمنامه از میانه به سراغ مادر موسی (با بازی مریلا زارعی) میرود. بازی خوب مریلا زارعی، بازیهای بد بهنام تشکر، فرهاد آئیش و شکیب شجره را کمرنگ میکند، اما با این حال ضعفهای فیلمنامه و اجرا در ادامه نیز پابرجا میماند.
«موسی» در کل فیلمی زنانه است. کنشهای اصلی توسط سه کاراکتر زن یعنی مادر موسی، آسیه و قابله اتفاق میافتد و مردان یا مثل پدر موسی کمرنگند و یا مانند فرعون و فرماندهانش از پیش بازنده به نظر میرسند. حاتمیکیا که هیچگاه نسبت به وقایع روز بیتوجه نبوده است، به نوعی در «موسی» در حال واکنش نشان دادن به حوادث سال 1401 است. تا جایی که فیلم گاه رگههای فمینیستی پیدا میکند. حاتمیکیا باید از همان ابتدا با مادر موسی شروع میکرد و به بهانه حضور عمران -پدر موسی- در دیوان، به سراغ دربار فرعون میرفت. دربار فرعون و سپاهیانش بزرگترین ضربه را به فیلم زدهاند. نقش تیپهای دربار یعنی فرعون، جادوگر و فرمانده سپاه را بازیگران کمدی بازی میکنند و همین مسئله از ابهت و جلال دربار فرعون کاسته است. از سوی دیگر منحنی شخصیتی قابله دربار نیز که از خدمت به فرعون به همدستی با مادر موسی میرسد، به درستی ترسیم نمیشود و تحولش دفعتی به نظر میرسد.
غیر از ایرادات متنی که حتما میزان قابل توجهی از آن به این دلیل است که اساسا متن سینماییای وجود نداشته است، در اجرا نیز از آن کارگردان تیزهوشی که میشناختیم، خبری نیست. لحظات اساسیای مانند شناسایی نشدن مادر موسی به عنوان زنی آبستن در میان زنان عمرانی، لحظه تولد موسی، بند آمدن زبان همسر زن قابله در موقعیتی که قصد لو دادن موسی را دارد و...، همه لحظات دراماتیکی هستند که به نظر میرسد با عجله و بی هیچ حساسیت و وسواسی از دست رفتهاند. از طرفی هیچ نمای لانگشات معناداری که تجربه تماشایش روی پرده سینما حس دینی بسازد، در فیلم دیده نمیشود. عمده لانگشاتها با هدف نمایش جلوههای بصری در فیلم گنجانده شده است و تضاد مشهودی بین نماهای اینچنینی و نماهای عمدتا تلویزیونی فیلم به چشم میآید.
در انتها باید به این نکته اشاره کنم که متوجه دستاورد فنی «موسی» هستم. این را میفهمم که تکنولوژی به کار گرفته شده در فیلم حاتمیکیا، تکنولوژیای نو است و «موسی» به نوعی در این زمینه خطشکنی کرده است؛ اما به هر حال یک سوی نقد هنری برخورد شهودی و در لحظه با اثر است. شاید «موسی» به عنوان اولین فیلمی که از این تکنولوژی خاص استفاده کرده است، به اثری ماندگار در تاریخ سینمای ایران تبدیل شود. مانند فیلمهای «خواننده جاز» و «بکی شارپ» که به ترتیب به عنوان اولین فیلمهای ناطق و رنگی تاریخ سینما شناخته میشوند و البته بهترین فیلمهای ناطق و رنگی نیستند.
«موسی» نیز به همین ترتیب قطعا در بین فیلمهایی که این تکنولوژی را در آینده به کار خواهند گرفت، بهترین نخواهد بود. مسئله اصلیام با «موسی» این است که در آن تکنولوژی جای همه سویههای انسانی و فرمی را گرفته است. حاتمیکیا نشان داده است که توانایی خلق و نزدیک شدن به شخصیتها را دارد و میتواند کارگردانی سینمایی کند، اما در «موسی» همه نقاط قوت سینمای حاتمیکیا، توسط تکنیک به حاشیه رفته است. جلوههای ویژه «موسی» در پسزمینه نیستند و خود را به پیشزمینه کشاندهاند. حاتمیکیا در آثار خوبش از تکنیک -و تکنولوژی- برای زدودن واقعیت و برای جلوه کردن حقیقت استفاده کرده است، اما در «موسی»، تکنیک -و تکنولوژی- همهچیز است و امکان فرم گرفتن اثر را از آن گرفته است. امیدوارم سریال «موسی» نسخه سینماییاش را به دست فراموشی بسپار
-
شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۹:۱۱
-
۸ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1350228/