بزرگنمايي:

آریا بانو - خراسان / پس از مرگ یک جوان تازه‌داماد در سفر تفریحی، ماجرایی عجیب بین عروس نوجوان او و خانواده‌اش رخ داد که به قتل فجیع همسر و مادرهمسرش ختم شد.
 اواسط شهریور سال 98 بود که هیاهوی وحشتناکی ساحل شنی دریای خزر در منطقه عباس‌آباد را به هم ریخت. ضجه‌ها و فریادهای دلخراش مسافران مشهدی غواصان دریا را به تکاپو انداخت. طولی نکشید که امدادگران دل به درون موج‌های بی‌رحم دریا زدند و پیکرهای نیمه‌جان مهرانا عروس 17ساله تایبادی به همراه دخترخاله و شوهر دخترخاله‌اش را از درون آب‌های خروشان بیرون کشیدند. 
اما هنوز صدای جیغ و گریه‌های تکان‌دهنده سارا، مادر دختر 17 ساله، فضای ساحل را درهم می‌شکست چراکه خبری از علیرضا (جوان تازه‌داماد تایبادی) نبود. دقایقی بعد موج مرگ به ساحل زد و پیکر بی‌جان نامزد مهرانا در حالی مقابل دیدگان آن‌ها قرار گرفت که دیگر آه و ناله‌های هولناک آسمان آبی دریا را نیز سیاهپوش کرده بود. 
جزییات پرونده چه بود؟
بازار
آن روز جمعه سارا با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار با شوهرش در تایباد تماس گرفت و ماجرای مرگ تلخ تازه‌دامادشان را خبر داد. چند روز بعد مراسم سوگواری و عزاداری برگزار شد، اما زمزمه‌های ارث و میراث تازه‌داماد شک و تردیدی عجیب را در میان برخی افراد بر سر زبان‌ها انداخت. 
مادر مهرانا تاکید داشت خانواده داماد مرحوم سهم دخترش از ارثیه تازه‌داماد را بپردازند، ولی این ماجرا به اختلافات فامیلی دامن زد تا جایی که غلام‌رسول (یکی از برادران علیرضا) تصمیم وحشتناکی گرفت و نقشه ترسناک خود را با برادرش ابراهیم در میان گذاشت که در منزل دیوار به دیوار خانه مهرانا زندگی می‌کرد. 
او که دسیسه قتل مهرانا (تازه عروس17 ساله) و مادر او را در سر می‌پروراند، به برادرش که می‌گفت با این کار خودش را به دردسر می‌اندازد، گفت یکی از دوستانم را که اهل سرخس است، برای انجام این نقشه اجیر کرده‌ام. 
در این شرایط بود که ابراهیم کلید منزل علیرضا را به غلام داد و بدین ترتیب سیگنال‌های جنایت وحشتناک از آن سوی دیوار منزل مهرانا به گوش رسید. لحظات دلهره‌آور ثانیه‌شمار ساعت را دنبال می‌کردند تا اینکه چتر سیاه شب آسمان نوزدهم بهمن سال 98 را به آغوش کشید و ناگهان در میان تاریکی اوایل شب غلام‌رسول و مجتبی (دوست اجیرشده سرخسی او) مقابل منزل مهرانا از خودرو پیاده شدند و در حالی کارد به دست به درون منزل آن‌ها قدم گذاشتند که محمدصدیق (پدر مهرانا) برای خرید بستنی از خانه بیرون رفته بود و مهرانا به همراه مادرش (سارا) در خانه بودند. 
دقایقی بعد صحنه هولناکی رقم خورد و 2 جوان قاتل به طرز وحشتناکی مادر و دختر نوجوان را به قتل رساندند و تیغ بر گلوی آن‌ها کشیدند. از سوی دیگر تماس‌های محمدصدیق با همسر و دخترش برای آنکه سوال کند چه نوع بستنی را دوست دارند، بی‌پاسخ ماند. پدر مهرانا با نگرانی به سوی خانه دخترش بازگشت و با صحنه دلهره‌آوری روبه‌رو شد؛ همسر و دختر 17 ساله‌اش با ضربات کارد به قتل رسیده بودند. 
دقایقی بعد ماجرای این جنایت هولناک در بیسیم‌های پلیس پیچید و قاضی شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب تایباد را به صحنه قتل کشاند. طولی نکشید که با دستورهای ویژه قاضی جلیلیان دادستان وقت تایباد تلاش پلیس به نتیجه رسید و عاملان این جنایت تکان‌دهنده بعد از گذشت حدود 10 روز از این ماجرای هولناک دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شدند. 
با تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب تایباد، این پرونده جنجالی که موجی از نگرانی و وحشت را بین مردم به راه انداخته بود، به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات باتجربه در حالی مورد رسیدگی ویژه قرار گرفت که مطالبات مردمی نیز به حساسیت و اهمیت این پرونده جنایی دامن می‌زد. 
بالاخره در کشاکش این پرونده جنجالی جلسات محاکمه برگزار شد و 3 متهم این پرونده پای میز عدالت ایستادند و هر کدام نقش خود را در قتل تکان‌دهنده مادر و دختر تایبادی بازگو کردند. مدتی بعد از پایان جلسات محاکمه، قضات باتجربه دادگاه وارد شور شدند و مجتبی را به 2 بار قصاص نفس در ملأعام محکوم کردند که ضربات مرگبار را بر مقتولان فرود آورده بود. 
از سوی دادگاه و بنا بر حکم قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، غلام‌رسول (متهم ردیف دوم) به تحمل 25 سال زندان به جرم معاونت در قتل و همچنین 20 سال زندان به خاطر شروع به قتل سارا و پرداخت دیه سنگین محکوم شد. 
از سوی دیگر، قضات دادگاه ابراهیم (متهم سوم) را نیز به دلیل معاونت در قتل مادر و دختر تایبادی به تحمل 15 سال زندان محکوم کردند، اما رای صادرشده از سوی دادگاه مورد اعتراض وکلای مدافع و متهمان قرار گرفت و این پرونده برای بررسی دقیق‌تر به شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور ارسال شد. 
در نهایت قضات دیوان عالی نیز پس از کنکاش‌های دقیق حقوقی، قانونی و شرعی در این پرونده جنجالی، همه ابعاد و زوایای آن را واکاوی کردند، اما در نهایت به رد فرجام‌خواهی نظر دادند و پس از شنیدن گزارش کامل عضو معاون دیوان عالی کشور، بر حکم صادرشده از سوی شعبه دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند که بدین ترتیب پرونده جنجالی مذکور به ایستگاه پایانی رسید و احکام مذکور در مسیر اجرا قرار گرفت.