آریا بانو

آخرين مطالب

از بیش‌فعالی تا گریه بهاءالدین خرمشاهی! سیاسی

از بیش‌فعالی تا گریه بهاءالدین خرمشاهی!
  بزرگنمايي:

آریا بانو - ایسنا / مراسم بزرگداشت هشتادسالگی بهاءالدین خرمشاهی، امروز (چهارشنبه، 27 فروردین‌ماه) با حضور افرادی چون غلامعلی حداد عادل، علی‌اشرف صادقی، محمود عابدی، حسین معصومی همدانی، محمدجعفر یاحقی، علی رواقی، حسن انوری، مهدخت معین، هوشنگ مرادی کرمانی، محمدرضا ترکی، محمدرضا نصیری و مسعود جعفری جزی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.

آریا بانو


خرمشاهی بیش‌فعال است
غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارس ی با بیان اینکه حکم نقاش نه‌چندان ماهری را دارم که شتابزده می‌باید تصویری از شخصیت علمی و معنوی استاد خرمشاهی ترسیم کند، گفت: از بخت‌یاری بنده این بوده در برهه‌ای از عمر خود با او مأنوس باشم و از آثارش بهرمنده باشم. ما هر دو متولد 1324 هستیم. آنچه می‌توانم درباره خرمشاهی عرض کنم این است که او ذهنی تنوع‌پسند و تنوع‌گرا دارد؛ برخی از افراد برحسب طبیعت مختلف به تمرکز بر موضوعی علاقه دارند و متخصص یک رشته می‌شوند و برخی تنوع را بر تمرکز ترجیح می‌دهند و خرمشاهی این‌چنین است. او تنوع‌پسند است، ذهن دایره‌المعارفی دارد، به هر چیز دانستنی علاقه دارد و دوست دارد بخواند و بداند و درباره آن بنویسد.
او با بیان اینکه خرمشاهی هوش و استعدادی سرشار، حافظه نیرومند و ذوقی لطیف و قریحه شاعرانه و قلمی روان و دلنشین دارد گفت: ادبیات شارع اصلی کار اوست. فلسفه، ترجمه، فرهنگ‌نگاری، حافظ‌پژوهی، ویراستاری، واژه‌گزینی، نقد کتاب و نگارش مقالات در فنون مختلف، طنزپردازی و قرآن‌پژوهی از کارهای اوست و ضمنا کتابدار هم هست. رشته اصلی او کتابداری است اما کمتر در باب کتابداری کار کرده و اثر دارد؛ خرمشاهی کتابداری است که برخلاف کتابداران دیگر فقط با عنوان و جلد کتاب سروکار ندارد، او کتابداری است که به داخل کتاب و محتوای کتاب توجه دارد و داخل کتاب که خاکش دامن‌گیر بوده، او را از جلد کتاب فارغ کرده است.
حداد عادل با تأکید بر اینکه در کنار تنوع و تکثر کارها، خرمشاهی پرکار و به تعبیری بیش‌فعال است، گفت: هرگاه به آقای خرمشاهی می‌گفتیم کی تماس بگیریم، می‌گفت شب‌ها تا صبح بیدارم و اوایل صبح خوابم و ما یاد گرفتیم از بعدازظهر به بعد تماس بگیریم؛ به اصطلاح ساعتش غروب‌کوک بود و اختلاف ساعتی با ما داشتند. در حال خواندن مجموعه‌ نامه‌های برگزیده ایشان هستم که در آینده چاپ خواهد شد، خرمشاهی نامه‌های مفصلی به منوچهر مرتضوی نوشته، اخوانیات و چیزهای دیگر که معلوم می‌شود 20 سال پیش، خرمشاهی چقدر پرمشغله بوده و در آنجا اظهار خستگی می‌کند که کارها را سبک کرده‌ام. سپس دور تسبیح دارد که فلان کار را چنین کردم و فلان را چنین.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه اشتراکات زیادی میان او با خرمشاهی وجود دارد که از جانب خرمشاهی محبت بوده و از جانب خودش ارادت، گفت: وجه اشتراک علاقه مشترک و توأمان ما حافظ و قرآن بوده که در جاهایی تلاقی کرده است. خرمشاهی قرآن را ترجمه کرده و من از ترجمه قرآن او استفاده کرده‌ام. خرمشاهی با ترجمه قرآن، این کار و قرآن‌پژوهی در ایران امروز را پیش برد و این کار را روان‌تر و دلنشین‌تر کرد. نمی‌خواستم قرآن ترجمه کنم اما خرمشاهی اصرار داشت که ترجمه کنم. از من انکار و از او اصرار؛ به او می‌گفتم به این دلایل خود را شایسته ورود به این عرصه نمی‌دانم اما ایشان خلاف نظر و تصور من را داشت و یک‌ بار نامه مفصلی نوشته بود و استدلال آورده بود این کار را بکنم، بعد با خودم گفتم شاید خرمشاهی راست گفته باشد و شروع کردم و ایشان پیگیر ترجمه بود. خرمشاهی دوبار ترجمه بنده را از آغاز تا انجام خواند و اظهار نظر کرد و من هم از نظرات او استفاده کردم. از بزرگواری ایشان این بود که مترجم قرآن بود و فضل تقدم و تقدم فضل داشت. در باب ترجمه بنده مطالبی گفتند که ممنون و شرمنده هستم و ایشان از اینکه ترجمه‌ای را در عرض ترجمه خود ستایش کند، پرهیز نکرد. از خصوصیات اخلاقی ایشان بود.
حدادعادل سپس به اختلاف خود در فهم حافظ و قرآن اشاره کرد و گفت: سبک ترجمه من با سبک ترجمه ایشان متفاوت است و ایشان در ترجمه آیات کلام و تفسیری را لحاظ می‌کند و من جور دیگری. بعد نکاتی را در ترجمه یادآور می‌شد در حالی که من آگاهانه آن جور ترجمه می‌کردم. اما اختلاف نظر بنده و ایشان منجر به اختلاف ما نشد و دوستی و رفاقت و بهرمندی برجای خود است. ایشان آقا هستند و تاریخ تولدم را بهتر از من به یاد دارند. دوستان را از یاد نمی‌برند و خیلی محبت دارند. رواداری، سماحت طبع و وسعت نظر از دیگر ویژگی‌های اوست. «ادب و شرم تو را خسرو مه‌رویان کرد/آفرین بر تو که شایستهٔ صد چندینی». امیدوارم ایشان صدساله باشند و ما هم باشیم و جشن بگیریم.

آریا بانو


خرمشاهی متخصص «پژوهی» است
سپس علی‌اشرف صادقی، استاد زبان‌شناسی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه خرمشاهی در ادبیات و علوم وابسته ذی‌فنون است، گفت: ایشان در چند زمینه، پژوهش کرده‌اند. «پژوهی» همراه قرآن و حافظ را ایشان وضع کرد. قبل از اینکه ایشان بگوید، «حافظ‌پژوهی» و «قرآن‌پژوهی» را نشنیده بودم. دکتر ثمره می‌گفت ایشان متخصص «پژوهی» است. نبض جامعه در دستش بود و می‌دانست جامعه به چیزی نیاز دارد و در چند زمینه قلم زدند. کتاب «حافظ‌نامه» و چندین کتاب مفید نوشت که آدم حیرت می‌کند؛ کتاب‌هایی که هنوز طالب دارد. 
او ادامه داد: ترجمه قرآن او همچنان طالب دارد، برعکس ترجمه‌های دیگر قرآن، ترجمه ایشان با یادداشت و توضیح همراه است. لابد ترجمه او بارها چاپ شده و نیاز مراجعان را برطرف کرده است. زمینه دیگر فعالیت‌های او، فرهنگ‌نویسی است؛ فرهنگی از زبان انگلیسی نوشتند که همت بالایی می‌خواهد و آدم از این‌که در کنار کارهای دیگر این فرهنگ را نوشته، حیرت می‌کند. درباره سعدی کتاب چاپ کرده، درباره خیام کتاب دارد، مقاله‌های بسیاری برای مجلات نوشتند و می‌نویسند. با مجله ترجمان وحی که آقای نقدی درمی‌آوردند، همکاری داشتند و قرآن ترجمه کردند، با مجله بخارا همکاری دارند و سلسله نوشته‌هایی با عنوان قلم‌رنجه دارند.
صادقی با بیان اینکه خرمشاهی در زمینه واژه‌شناسی نیز کار کرده است، گفت: آقای خرمشاهی ابهام را کنار زدند و کژتابی را ایجاد کردند. الان عده‌ای کلمه «کمبود» را «ناترازی» می‌گویند، بگویید کمبود داریم. ایشان «کژتابی» را باب کردند. پیش‌تر ایهام و ابهام داشتیم، ابهام امری است طبیعی اما «ایهام» ابهام عمدی است و تعمد دارد. کژتابی را باب کرد که تفاوت دارد با ایهام.
علی‌اشرف صادقی با تأکید بر فعالیت خرمشاهی در رشته‌های مختلف، گفت: حیرت می‌کنم، ایشان مثل ساعت کار می‌کرد و می‌کند، وقت را جوری تنظیم می‌کند که دقیقه‌ها معین است چه کار کند. در دهه 30 دانشجو بودیم؛ این اعتقاد مطرح بود که برای هر کتابی که سعید نفیسی مقدمه بنویسد، ناشر چاپ می‌کند و فروش می‌رود. می‌گفتند استاد نفیسی مقداری مقدمه دارد که فقط اسم کتاب و مولف خالی است و هرکسی رجوع می‌کند، او فقط جای خالی را پر می‌کند. مجتبایی به سعید نفیسی ارادات داشت و می‌گفت در جلسات هفتگی که داشتیم و سؤال می‌کردیم و یکی اطلاع داده بود که برای کتاب مقدمه بنویسد، او پشت میز رفت و شروع به نوشتن کرد، دیدم قلم را زمین گذاشت و گفت کاغذم تمام شده است و بعد به او کاغذ دادیم و بعد نیم ساعت گفت، مقاله حاضر است، بیایید بگیرید. ناشری گفته بود، فلانی مقدمه بنویسد و شرط گذاشته بود و آقای خرمشاهی گفتند سه‌شنبه، ساعت 10 صبح مقدمه حاضر است و با خودم می‌گفتم چطور می‌شود می‌گوید در فلان ساعت زیرا ممکن است کاری پیش بیاید و گرفتاری باشد اما ایشان این کار را می‌کرد. این ویژگی و توانایی را همه ندارند که بتوانند دقیقه‌های وقت خود را مشخص ‌کنند که به چیزی بپردازند. آقای خرمشاهی می‌گفت می‌خواستم کتابی را ترجمه گفتم و گفتم هر شب نیم ساعت کارهای دیگر را تعطیل می‌کنم و این کتاب را ترجمه می‌کنم و بعد از مدتی ترجمه این کتاب تمام شد.

آریا بانو


محمود عابدی، مصحح و استاد زبان و ادبیات فارسی نیز در این مراسم گفت: سخن گفتن درباره شخصیت‌های فرهنگی، آسان نیست و هرچه صحبت کنید باز می‌بینید بسیاری از چیزها را نگفته‌اید زیرا شخصیت فرهنگی دیریاب است، سخت شناخته می‌شود و به سختی تعریف می‌شود، باید خود آنها را دید.
او با بیان اینکه می‌خواهد به خاطر اولین رابطه‌اش با خرمشاهی یعنی حافظ، درباره حافظ سخن بگوید، اظهار کرد: حافظ شاعر بزرگ قرن هشتم، حدود 70 سال زندگی کرد، نزدیک 50 سال شاعری کرد و نزدیک 500 غزل شعر گفت و از روزگار خود مشهور بود. بعد هم در همه محافل ادبی حضور داشت و اغلب نویسندگان و تاریخ‌نویسان از شعر حافظ برای زینت کار خود استفاده کرده‌اند. بسیاری از شاعران ما گام در پی گام‌ حافظ نهادند، اگرچه پیروز برنیامدند ولی حافظ بر آن‌ها تأثیر داشت. در قرن حاضر نخستین کسی که حافظ را دوباره زنده کرد، مرحوم قزوینی بود و هنوز ارزش‌های تصحیح و یادداشت‌های او، مفید و خواندنی و ضروری است. درباره تصحیح حافظ، دیگران هم کارهایی انجام دادند، خانلری در این زمینه کوشید، مرحوم دکتر عیوضی که آدم سوخته‌ای بود حافظ را تصحیح کرد، مرحوم دکتر غنی هم کار شگرفی کرد که هنوز هم خواندنی است و زوایای یافته او هنوز هم در حافظ‌شناسی و حافظ‌پژوهی تازه است. اطلاعات بسیاری دارد و هنوز شیرینی سخن حافظ را ثابت می‌کند. آثار دیگری پدید آمد از جمله احمدعلی بخارایی که فرهنگ اشعار حافظ را نوشت و کلیدواژه‌ها و اشعار حافظ را توضیح داد. منوچهر مرتضوی، مکتب حافظ را نوشت که تازگی فراوان داشت، زبان خاص و نثر گاهی خاص و عجیب آن که به مادرش تقدیم کرد که زبان فارسی نمی‌دانست. مرحوم دکتر زرین‌کوب حافظ را به کوچه‌های شیراز کشاند و او را به زندگی واقعی نزدیک کرد و هنوز «از کوچه رندان» خواندنی است هرچند نثرش شاعرانه و گاه دشوار است.
عابدی خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب، حافظ به دانشگاه راه یافت و جزء درس‌های دانشگاهی شد. جامعه دانشگاهی به دیوان حافظ و به‌ حافظ دیگر نیازمند بود. در این سال‌ها کتاب‌های گوناگون منتشر شد، خطیب رهبر شرحی ساده و مختصر بر حافظ نوشت بی‌آنکه به زیبایی شعر حافظ اشاره کرده باشد. دکتر هروی شرحی ساده نوشت و شعر را به نثر تبدیل کرد، گویی می‌خواهد حافظ را به زبان دیگر ترجمه کند. کتاب خطیب رهبر، نفوذ زیادی در جامعه کرد اما به خوانندگان شعر حافظ چیزی نداد. در همین سال‌ها، «حافظ‌نامه» خرمشاهی پدید آمد که رابطه حافظ با معارف دینی را آشکار کرد، مفاهیم کلیدی و خاص را تعریف کرد و در حوزه ارجاع به منابع و کتابشناسی، به کتاب‌های دست اول و منابع تازه ارجاع داده بود. او اصطلاحات کلامی را تعریف کرد و در حد خود کار بزرگی کرد.

آریا بانو


سپس خواهرزاده‌ خرمشاهی سروده‌ای درباره او خواند.
در ادامه مراسم حسین معصومی همدانی، مترجم و استاد فلسفه نیز در سخنانی به جای خالی کامران فانی اشاره کرد و گفت: او کسی است که شایستگی صحبت کردن درباره خرمشاهی را دارد اما چندسالی است در مجالس شرکت نمی‌کند. 
او با اشاره به درگذشت علیرضا ذکاوتی، از دوستانش گفت، می‌خواهم درباره مفهوم دوستی صحبت‌ کنم و سپس به دوستی خود با خرمشاهی اشاره کرد و گفت: مدت‌هاست خرمشاهی را نمی‌بینم، گاهی تلفنی صحبت می‌کنیم درحالی زمانی دیدار بیشتر بود، الان شاید حس کنم دوست بی‌وفایی هستم اما خرمشاهی بخشی از وجود است، موجود خارجی نیست که هرچند وقت یک بار او را ببینم. دوستی که از حدی بگذرد، آن دوست چیزی در وجود آدمی ‌می‌گذارد که لازم نیست دیدار منظم وجود داشته باشند. گاه برخی تأثیر بسیاری بر شخصیت آدم دارند و شخصیت آدم‌ها را شکل می‌دهند و فکر می‌کنم تأثیر خرمشاهی در دوستانش از این‌ جنس بوده است.
معصومی همدانی در ادامه درباره شروع دوستی خود با خرمشاهی، جلسات عصرهای دوشنبه و «یوم‌ العلما» در مرکز دایره‌المعارف تشیع سخن گفت. 
او خرمشاهی را پلی میان اهل ادب قدیم و اهل ادب جدید خواند و گفت: آغاز شاعری او با شعر نو بود و او شاعری نوسرا بود. اولین مجموعه‌ شعر او «کتیبه بر باد» در قالب نیمایی بود. در عین حال خرمشاهی نقد معروفی بر حافظ شاملو نوشت و بنیاد حافظ شاملو را بر باد داد. خرمشاهی یک پایش در عرصه قدیم و یک‌ پایش عرصه جدید بود.
این نویسنده با اشاره به کتاب «ذهن و زبان حافظ» خرمشاهی گفت: سالی که این کتاب منتشر شد، همه به سیاست فکر می‌کردند و کمتر کسی به ادبیات و میراث ادبی گذشته فکر می‌کرد. این کتاب بی‌هنگام و نابهنگام بود. برخی فکر می‌کنند وقت اینجور کتاب‌ها نیست. او نگاهی به حافظ داشت که متعارف نبود. نگاه ذوقی هم به حافظ داشتیم مثل کسانی چون دشتی. 
معصومی همدانی با اشاره به مقاله «حافظ و اسلوب هنری قرآن» خرمشاهی، گفت: کمتر کسی می‌توانست آن را بنویسند. احمد مهدوی دامغانی در دایره‌المعارف تشیع خرمشاهی را مواخذه می‌کرد که چرا حافظ را مقدم بر قرآن آوردی. کتاب «ذهن و زبان حافظ» کتاب مهمی بود و آن نوع نگاه را که از روی نادانی، نگاه شاملو و نگاه عجیب و غریب به حافظ بود، نفی می‌کرد. همچنین نگاه جدیدی را پیشنهاد می‌کرد که نه از نوع نگاه شاملو بود و نه نگاه قدمایی. 

آریا بانو


محمدجعفر یاحقی، استاد زبان و ادب فارسی هم با اشاره به سخنان معصومی همدانی درباره تأثیر خرمشاهی بر دوستانش، گفت: خرمشاهی دوستان اویسی بسیار دارد و در شهرستان‌ها، خیلی‌ها دلشان می‌تپد برای دیدن روی خرمشاهی.
او با بیان اینکه تقریبا همسن خرمشاهی است، گفت: نبینید که خرمشاهی به عصا تکیه کرده و من قبراق هستم؛ ایشان از وجود خودش خرج کرده و من بیکاره بوده‌ام. 
یاحقی سپس با بیان نحوه آشنایی خود با خرمشاهی گفت: با نام خرمشاهی در مجلات آشنا شده بودم. آن زمان مجله «الفبا» به شهرستان می‌آمد که شش شماره بیشتر منتشر نشد و کسانی چون غلامحسین ساعدی و به‌آذین و... در آن می‌نوشتند. آن زمان ظن بدی نسبت به شما (خطاب به خرمشاهی) داشتم و گمان می‌کردم جوجه کمونیست و مانند این روشنفکرها و از همان قماش هستید، با این حال دوستتان داشتم. ناراحتی دیگرم هم این بود که به‌خاطر اسمتان فکر می‌کردم نسبتی با «بهاء» دارید. فکر می‌کردم شما شاعر نوپرداز و از شاعران خوشه هستند.
او با بیان اینکه خرمشاهی خوب ترجمه می‌کرد و خوب نقد می‌نوشت، گفت: آقای خرمشاهی نقدی که به «حافظ» شاملو نوشتید، دلم را خنک کرد. آقای شاملو تو را چه به حافظ و فردوسی! آن زمان شاملو بت بود، شخصیتی که نمی‌شد بر دامن کبریایی او گردی نشاند، اما خرمشاهی پته او را روی آب انداخت. دلم خنک شد. بعدها به فردوسی پرداخت اما دلم به‌ خاطر نقدی که برای شاملو نوشتید خنک بود. 
یاحقی در ادامه با اشاره به رشته اولیه خرمشاهی یعنی پزشکی گفت: چه خوب شد که پزشکی نخواندید. به قیافه شما پزشکی نمی‌خورد و دور از جانتان. بعد از پزشکی سراغ کتابداری و سپس ادبیات رفت. او گمشده‌ای داشت، گمشده‌اش کتاب بود. از جلد ادبیات دور شد تا اصل ادبیات را کشف کند. تصور می‌کنم اگر خرمشاهی پزشک می‌شد، در نهایت می‌شد پزشک عمومی و سر کوچه خود مطبی می‌زد و مردم برای سرماخوردگی و مشکلات دیگر مراجعه می‌کردند. خرمشاهی در پزشکی چه تأثیری می‌توانست داشته باشد؟ نهایت با اصرار اطرافیان می‌خواست تخصص بگیرد که با شناختی که از ایشان دارم تخصص اعصاب می‌گرفت ولی چون خودشان اعصاب ندارد اعصاب مریض‌ها را هم به‌هم می‌ریخت (با خنده). چه خوب شد نرفتید پزشکی.
او با تأکید بر اینکه خرمشاهی خودش را در ادبیات پیدا کرد، خاطرنشان کرد: اگر خرمشاهی به رشته ادبیات نمی‌رفت، الان چه وضعی داشتیم؟ دنیای ترجمه یک مترجم بزرگ کم داشت. دنیای نقد یک منتقد سرشناس کم داشت که بتواند با شاملو و گلشیری دربیفتد، خرمشاهی آن زمان بت‌شکنی کرد. اگر خرمشاهی پزشک می‌شد، خیلی چیزها کمتر داشتیم. خوشحالم که خرمشاهی به پزشکی نرفت و خودش را در ادبیات و کتاب پیدا کرد و از زبان فارسی صیانت کرد و زبان فارسی به امثال خرمشاهی پشت‌گرم است.
در ادامه مراسم بهاءالدین خرمشاهی با گریه و بغض به حاضران خوشامد گفت و اظهار کرد: حاضران برای جاذبه علمی فرهنگستان زبان اینجا هستند نه برای وجود شکسته و بسته‌ای چون من. گریه می‌کنم؛ یکی از روی شوق و دیگر پرکاری‌ام که نصف عمر را تلف کردم به هیچ و پوچ.
او سپس از سخنرانان تشکر کرد و گفت: من دانش‌آموز پیری بیش نیستم، سخنرانان تصویر ایده‌آلی از من ارائه دادند که نمی‌دانم چقدر واقعی است. از همه سخنرانی‌ها حیران شدم، از خود سخنرانان نیز حیران شدم که وقت گرانمایه خود را گذاشتند، این از بخت بنده است.
او در پایان غزلی از خود خواند و در توضیح آن گفت: من برای مرگ خودم که چندان هم دور نیست، مرثیه‌ای را به احتیاط نوشتم که نام نداشت و عارف پسرم گفت نامش را بگذار «غزل خداحافظی».

آریا بانو


لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1390468/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

کارشناسی داوری دیدار گل گهر - استقلال

کارشناسی داوری دیدار هوادار - مس رفسنجان

کارشناسی داوری دیدار تراکتور - ملوان

کارشناسی داوری دیدار پرسپولیس - سپاهان

علیرضا منصوریان پیشکسوت استقلال: بهترین بازی برای من دربی 3-2 نبود، بازی السد بود که با ژاوی آن ها را حذف کردیم

واکنش علیرضا منصوریان پیشکسوت استقلال به عکسی مشترک با فرهاد مجیدی

واکنش علیرضا منصوریان پیشکسوت استقلال به فحاشی ها علیه علیرضا بیرانوند

علیرضا منصوریان : باید بقیه بازیکنان خودمان را از نظر بدنی به سطح ستاره‌های تیم ملی برسانیم

آیا بیماری هموفیلی قابل درمان است؟

ستاره النصر مقابل استقلال حالا گل خالی نمی‌زند! ‏

علیرضا منصوریان : به نظرم تراکتور قهرمان می‌شود اما در فوتبال هیچ چیزی بعید نیست

دفاعیه یحیی درباره وقت‌کُشی: بلد نیستیم

علیرضا منصوریان پیشکسوت استقلال: موسیمانه واقعا من را سورپرایز کرد

علیرضا منصوریان پیشکسوت استقلال: اصلا قبول ندارم که می‌گویند برخی بازیکنان در حد تیم نیستند

علیرضا منصوریان: 700 هزار دلار در زمان سعادتمند طلبکار بودم، که به باشگاه بخشیدم

علیرضا منصوریان: مجتبی جباری را به عنوان یک سرمایه بزرگ نباید الان بسوزانیم

کارتال: یک پرسپولیس جدید می‌سازم

گل‌محمدی: از حالا به فکر تراکتور هستم

پاستورلو: مطمئنم طارمی خیلی به اینتر کمک می‌کند!

شادی بازیکنان و کادر فنی فولاد با هواداران پس از برتری مقابل شمس آذر

حمایت علیرضا منصوریان از بازیکنان استقلال و کاپیتان های تیم

یعقوب لیث صفاری؛ آهنگری که شاه شد / وقتی عیاران، علیه خلفای عباسی بسیج شدند

علیرضا منصوریان: موسیمانه خیلی خوشحال بود که با این قرارداد وارد فوتبال ما شد

تغییرات پرتعداد و عجیب استقلال از زبان علیرضا منصوریان پیشکسوت باشگاه

ماجرای دیر رسیدن علیرضا منصوریان به جلسه پیشکسوتان استقلال

حمایت علیرضا منصوریان پیشکسوت استقلال از سیدحسین حسینی

شوخی علیرضا منصوریان با مهدی توتونچی؛ چرا شما چایی می‌خورید ؟ برای من هم بریزید!

کل‌کل جالب رئال و بارسلونا علیرضا منصوریان با مهدی توتونچی

گل اول النصر به القادسیه توسط مانه

گل دوم القادسیه به النصر توسط اوبامیانگ

خاطره جالب علیرضا منصوریان از دعوای شدید و قهر با برادر پرسپولیسی‌اش

مدیرعامل تراکتور و یک پیام فرهنگی بعد از صدرنشینی!

احساس یک زن هیچوقت دروغ نمی‌گوید

تصنیف دل انگیز «شب» از استاد غلامحسین بنان

مدارس این شهرها فردا تعطیل شد

زن ذلیل جاش تو بهشته!

با خدا رفیق بشیم!

لحظات دلهره‌آور دوچرخه سواری روی باله توربین بادی

تا حالا درون ناقوس ساعت را دیده بودید!

حرکت جالب هم محله ای ها در میشیگان ؛ خودتان ببینید!

طرز تهیه یک غذای خوشمزه از امپراطوری عثمانی

علائم کمبود مواد مغذی در کودکان

یه آموزش عالی برای بچه ها، گوش گیر زمستونی

سفر به هر کدام از سیارات منظومه شمسی چقدر طول می‌کشد؟

سحابی rim با فاصله‌ی 4 هزار سال نوری از زمین

جملاتی دردناک از کتاب های داستایوفسکی

شعر ترکی استاد شهریار

باز هم جنجال خشم کونته؛ این چه وضع مدیریت است!

کارتال تمرینات را تعطیل کرد و رفت!

واکنش تند اسدی؛ سوال‌ها خیلی مسخره است!