مهدعلیا، زن سیاستمداری که از تبعید، پسرش را شاه کرد / پشتپرده اتهامات درباره روابط شخصی قدرتمندترین زن قاجار
اجتماعی
بزرگنمايي:
آریا بانو - ملکجهان خانم، ملقب به مهدعلیا، یکی از برجستهترین و بحثبرانگیزترین زنان تاریخ قاجار است. او نهتنها مادر ناصرالدینشاه و ملکه مادر ایران بود، بلکه در بزنگاههای حساس تاریخ قاجار، نقشی بیبدیل در سیاست و قدرت ایفا کرد. زندگی او سرشار از فراز و نشیب، جدالهای خانوادگی، جاهطلبی، و مدیریت بحران بود؛ چهرهای که همواره در سایه قدرت و حاشیههای دربار قرار داشت.
ملکجهان خانم، مشهور به مهدعلیا، در سال 1220 قمری در خانوادهای اصیل و قدرتمند از دودمان قاجار به دنیا آمد. پدرش امیر محمدقاسم خان قوانلو (ظهیرالدوله) و مادرش دختر فتحعلیشاه قاجار بود. او از کودکی در محیطی اشرافی و در میان آداب و رسوم درباری رشد کرد و آموزشهای لازم برای یک شاهزاده خانم را فرا گرفت؛ از جمله سواد فارسی و عربی، خوشنویسی، آشنایی با شعر و ادب، و آداب معاشرت درباری.
ازدواج با محمدشاه؛ پیوندی سیاسی و پرتنش
ملکجهان در نوجوانی به عقد پسر دایی خود، محمدمیرزا (بعدها محمدشاه قاجار) درآمد. این ازدواج، بیش از آنکه بر پایه عشق و علاقه باشد، پیوندی سیاسی و خانوادگی بود که با هدف تحکیم قدرت قاجارها صورت گرفت. اما این پیوند، سرآغاز سالها کشمکش و جدال میان این دو شد. محمدشاه شخصیتی درونگرا، متأثر از عرفان و اهل خلوت بود، در حالی که ملکجهان زنی برونگرا، جاهطلب و فعال در عرصههای خانوادگی و قبیلهای بود. این تفاوت بنیادین، باعث شد روابط آنها همواره پرتنش و پر از سوءتفاهم باشد.
در طول دوازده سال زندگی مشترک، چندین فرزند آنها در کودکی از دنیا رفتند و تنها ناصرالدینشاه و ملکزاده خانم (عزتالدوله) زنده ماندند. این فقدانها، بر روابط سرد و پرتنش آنها افزود. در سالهای پایانی سلطنت محمدشاه، محبوبیت زن دیگر شاه و نفوذ حاج میرزا آقاسی، صدراعظم، ملکجهان را به حاشیه راند و حتی مدتی به نیاوران تبعید شد. گفته میشود اگر بیماری شاه شدت نمیگرفت، احتمال طلاق او وجود داشت.
مرگ محمدشاه و آغاز دوران اقتدار
در شهریور 1227، محمدشاه در کاخ محمدیه درگذشت. ملکجهان که در نیاوران به سر میبرد، با شنیدن خبر، بیدرنگ به کاخ محمدیه رفت و پیش از سرد شدن بدن شاه، کنترل اوضاع را به دست گرفت. او با اقتدار، کاخ را قرق کرد، بزرگان را فراخواند، جواهرات سلطنتی را ضبط کرد و در نطقی مقتدرانه، خود را نایبالسلطنه اعلام نمود. سپس با صدور فرمانهایی، عملاً زمام امور کشور را تا ورود ولیعهد (ناصرالدین میرزا) به دست گرفت و با عزل حاج میرزا آقاسی و انتصاب صدراعظم جدید، ثبات را به پایتخت بازگرداند.
در این دوران 40 تا 45 روزه، مهدعلیا با سیاست و تدبیر، کشور را اداره کرد و با ارسال نامههایی به حکام ولایات، فرمان داد تا آرامش را حفظ کنند و هرگونه شورش را سرکوب نمایند. او هشدار داد که سرپیچی از دستوراتش مجازات سنگینی خواهد داشت. این دوره کوتاه اما سرنوشتساز، نام او را به عنوان نخستین زن حاکم غیررسمی ایران در تاریخ ثبت کرد.
ملکجهان خانم با هوشمندی و تدبیر، زمینه را برای ورود پسرش، ناصرالدین میرزا، از تبریز به تهران و تاجگذاری او فراهم کرد. او با کنترل اوضاع پایتخت و جلوگیری از هرج و مرج، نقش مهمی در انتقال آرام قدرت ایفا کرد. پس از تاجگذاری ناصرالدینشاه، ملکجهان رسماً لقب مهدعلیا (ملکه مادر) را دریافت کرد و جایگاه ویژهای در دربار یافت.
شخصیت و ویژگیهای فردی
مهدعلیا زنی باهوش، سیاستمدار، جاهطلب و مقتدر بود. او بر ادبیات فارسی و عربی تسلط داشت، خط خوش مینوشت، به موسیقی و شعر علاقهمند بود و در سخنانش از امثال و روایات بهره میبرد. کتابخانه شخصی او عمدتاً شامل دیوان شاعران و کتب تاریخی بود. او در ساخت و مرمت بناهای مذهبی و فرهنگی نیز نقش داشت و از معدود زنان تاریخ ایران است که نامش با قدرت و سیاست گره خورده است.
مهدعلیا زنی با اعتماد به نفس، صریحاللهجه و گاه تندخو بود. او در منازعات خانوادگی و قبیلهای فعالانه شرکت میکرد و از نفوذ و قدرت خود برای پیشبرد اهدافش بهره میبرد. در عین حال، به امور خیریه و ساخت بناهای مذهبی علاقه داشت و آثاری چون باغ مادر شاه در مرقد شاه عبدالعظیم، مدرسه حکیمباشی (مدرسه مهدعلیا) و بقعه زبیده خاتون از یادگارهای اوست.
پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدینشاه، مهدعلیا همچنان نفوذ زیادی در دربار داشت. او در انتصابها و عزلهای مهم نقش داشت و بسیاری از تصمیمات شاه را تحت تأثیر قرار میداد. اما با صدارت امیرکبیر، تلاش او برای حفظ قدرت با مقاومت صدراعظم مواجه شد. امیرکبیر با اصلاحات خود و محدود کردن نفوذ درباریان، از جمله مهدعلیا، دشمنی او را برانگیخت. اختلافات عمیق میان مهدعلیا و امیرکبیر، که بخشی از آن به مسائل شخصی و بخشی به اختلاف نظرهای سیاسی بازمیگشت، سرانجام به برکناری و قتل امیرکبیر انجامید. این واقعه یکی از نقاط تاریک زندگی سیاسی مهدعلیا و تاریخ قاجار است.
درباره زندگی خصوصی و اخلاقی مهدعلیا روایتهای متعددی وجود دارد. برخی منابع او را زنی باهوش، سیاستمدار و حتی استاد فنون مکر زنانه توصیف کردهاند. در عین حال، شایعات و اتهاماتی درباره روابط شخصی او نیز مطرح شده که بیشتر ریشه در فضای مردسالار و رقابتهای درباری آن عصر دارد. با این حال، توانایی او در مدیریت بحران و حفظ سلطنت برای پسرش، حتی از سوی منتقدانش نیز تحسین شده است.
روابط مهدعلیا با زنان دربار و حرمسرا
حرمسرای قاجار، دنیایی پر از رقابت، دسیسه و سیاست بود. مهدعلیا به عنوان ملکه مادر، بالاترین مقام زنانه را در این ساختار داشت و عملاً رئیس و مدیر حرمسرا محسوب میشد. او با هوشمندی و اقتدار، روابط زنان دربار را مدیریت میکرد و در بسیاری از انتصابها و عزلهای زنان نقش داشت.
یکی از مهمترین چالشهای مهدعلیا، رقابت با زنان محبوب محمدشاه و بعدها ناصرالدینشاه بود. او همواره تلاش میکرد نفوذ خود را حفظ کند و اجازه ندهد زنان دیگر جایگاهش را تهدید کنند. این رقابتها گاه به تبعید، محدودیت یا حتی حذف رقیبان منجر میشد.
مهدعلیا نسبت به دخترش عزتالدوله و دیگر زنان خاندان قاجار حمایت ویژهای نشان میداد و سعی میکرد آنها را در موقعیتهای مناسب قرار دهد. او حتی در ازدواجها و پیوندهای خانوادگی نیز نقش واسطه و تصمیمگیرنده داشت.
او با نظم و انضباط خاصی، امور داخلی حرمسرا را اداره میکرد و برای هر زن و خدمتکار وظایف مشخصی تعیین مینمود. این مدیریت قوی، باعث شد حرمسرای قاجار در دوران او از هرج و مرج و آشوبهای داخلی تا حد زیادی مصون بماند.
فعال در عرصه های اجتماع و فرهنگ
مهدعلیا نهتنها در سیاست و قدرت، بلکه در عرصه معماری و آبادانی نیز حضوری فعال و چشمگیر داشت. او با بهرهگیری از ثروت و نفوذ خود، به ساخت و مرمت بناهای مذهبی و فرهنگی پرداخت و نامش را در کنار آثار ماندگار تهران و شهرهای اطراف ثبت کرد.
باغ مادر شاه (باغ مهدعلیا) در شاه عبدالعظیم: این باغ زیبا و وسیع که در جوار مرقد شاه عبدالعظیم ساخته شد، محلی برای زیارت، استراحت و گردهماییهای مذهبی و اجتماعی بود. مهدعلیا با وقف این باغ، هم به آبادانی منطقه کمک کرد و هم نام خود را به عنوان بانویی خیرخواه و نیکوکار در اذهان مردم ثبت نمود.
مدرسه حکیمباشی (مدرسه مهدعلیا): این مدرسه که در تهران ساخته شد، یکی از نخستین مدارس عصر قاجار بود که به آموزش علوم دینی و ادبی میپرداخت. مهدعلیا با تأسیس این مدرسه، نقش مهمی در ترویج علم و دانش در میان زنان و مردان ایفا کرد.
بقعه زبیده خاتون: او در مرمت و توسعه این بقعه مذهبی نیز نقش داشت و با حمایت مالی و معنوی خود، به حفظ و گسترش اماکن مذهبی کمک کرد.
در اواخر عمر، مهدعلیا بیشتر به اداره امور حرمسرا و اقامت در نیاوران پرداخت و با سفارش و توصیه، برخی خواستههایش را پیش میبرد. او تا پایان عمر، نفوذ خود را در دربار حفظ کرد و نامش با قدرت، سیاستورزی و حتی جنجالهای اخلاقی و خانوادگی در تاریخ ایران باقی ماند.
-
سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۱:۰۳
-
۲۴ بازديد
-

-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1388414/