خلافکاری دردنیای سیاه !
اجتماعی
بزرگنمايي:
آریا بانو - خراسان /کمبود محبت های خانوادگی، مرا به سوی دوستانی سوق داد که قصه خلافکاری هایشان در مدرسه می پیچید. به همین خاطر من هم وارد دنیای سیاه آن ها شدم و این گونه مسیر خلافکاری را تاحدی پیمودم که بالاخره تقدیرم در یک کوچه بن بست رقم خورد و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، جوان 26 ساله ای که به اتهام فروش موادمخدر در یکی از پارک های مشهد دستگیر شده است، با بیان این که بلندپروازی های دوران نوجوانی و رفاقت با پسر اخراجی مدرسه روزگارم را به تباهی کشاند،درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت:روزهای تلخ زندگی من از چهارسالگی زمانی شروع شد که مادرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب العلاج از دست دادم. آن روزها خیلی احساس تنهایی می کردم و به کودکانی غبطه می خوردم که مادرشان آن ها را به آغوش می کشیدند. آرزوی نوازش های مادرانه حسرتی بود که تا عمق وجودم نفوذ می کرد. بعد از مرگ مادرم، به خانه پدربزرگم رفتیم تا از من مراقبت کند.
پدرم کارگر بنایی بود و اوضاع مالی مناسبی نداشت. از سوی دیگر هم درآمدش را صرف خرید موادمخدر سنتی می کرد تا به قول خودش انرژی برای کارکردن داشته باشد! با وجود این،درگیری ها و مشاجره های لفظی در خانه پدربزرگم زیاد بود و پدرم نیز همواره تلاش می کرد تا خودش را از این آشوب های خانوادگی دور نگه دارد. من هم که بی کسی و تنهایی را با همه وجودم احساس می کردم به یکی از دوستانم در مدرسه پناه آوردم که پسر پرشوری بود و همه دانش آموزان از او می ترسیدند.
«رحیم» نوجوان کنجکاوی بود و همه چیز را تجربه می کرد. به همین دلیل اولین سیگار را او در 12سالگی به دستم داد. اگرچه برای کشیدن اولین سیگار تردید داشتم ولی احساس غرور و خودبزرگ بینی نگذاشت به او پاسخ منفی بدهم و این گونه دود سیگار مرا به سوی خودش جذب کرد. هنوز در سال آخر مقطع راهنمایی درس می خواندیم که«رحیم» از مدرسه اخراج شد و از آن روز به بعد قصه های خلافکاری و قلدری او بین بچه های مدرسه پیچید.یک سال بعد از این ماجرا بود که «رحیم» سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت به سراغم آمد و مرا تشویق به سرقت کرد. من هم که مشکلات مالی شدیدی داشتم و می خواستم مانند دانش آموزان دیگر حداقل لباس های خوبی خریداری کنم، پیشنهادش را پذیرفتم و به همراه او به خانه های مردم دستبرد می زدیم. طولی نکشید که باند سرقت تشکیل دادیم و به یک سارق حرفه ای تبدیل شدم .
حالا از خودروها هم سرقت می کردیم و اموال سرقتی را «رحیم» در فضاهای مجازی به فروش می رساند. طولی نکشید که به پیشنهاد «رحیم» فروش «گل» و«کمیکال» را هم آغاز کردیم و با مشتریانمان در فضای مجازی قرار می گذاشتیم. دیگر در خلافکاری های این دنیای سیاه غرق شده بودم و چندبار هم توسط عوامل انتظامی دستگیر شدم ولی بازهم مسیر اشتباهم را عوض نکردم و همچنان به خلافکاری هایم ادامه دادم تا این که وقتی در یکی از پارک های اطراف میدان 17شهریور در انتظار مشتری «گل» نشسته بودم ناگهان خودم را در محاصره پلیس احساس کردم؛ این بودکه بلافاصله سوار موتورسیکلت شدم و به داخل کوچه ای بن بست فرار کردم ولی گویی سرنوشتم در آن کوچه تاریک رقم خورده بود که دستبندهای قانون را مقابل چشمانم دیدم اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با کشف مقادیر زیادی مواد مخدر در بسته های آماده فروش از این جوان 26ساله، تحقیقات پلیس با دستور سرهنگ علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) برای ریشه یابی عاملان اصلی توزیع موادمخدر آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
-
پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۶:۰۸
-
۹ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1357313/