ادعای پسر معتاد در قتل پدر و مادر: فکر کردم مادرم مرا طلسم کرده است
اجتماعی
بزرگنمايي:
آریا بانو - ایران / پسر معتاد روانپریش که فکر میکرد مادرش او را طلسم کرده در اقدامیهولناک مادر و پدرش را کشت و خانه را آتش زد اما حالا با اعلام رضایت تنها برادرش به 10 سال حبس محکوم شده است.
اوایل اسفندماه دو سال قبل بود که ساکنان یک کوچه در مرکز تهران متوجه صدای درگیری و فریادهای زن و شوهر همسایه شدند و از آنجا که میدانستند این زوج پسری معتاد و بیمار دارند و به تصور اینکه این دعوا خانوادگی است دخالتی نکردند اما ناگهان با شنیدن فریادهای کمکخواهی زن میانسال و مشاهده شعلههای آتش که از پنجره خانه زبانه میکشید، موضوع را به آتشنشانی و پلیس خبر داده و خودشان نیز به کمک رفتند.
وقتی همسایهها وارد ساختمان شدند پسر معتاد که چاقویی در دست داشت با دیدن آنها چاقو را انداخت و به حیاط رفت و در گوشهای نشست و مشغول سیگار کشیدن شد. دقایقی بعد پیکرهای خونین زن و مرد صاحبخانه با کمک اورژانس به بیمارستان منتقل شد و مأموران کلانتری نیز پسر 30 ساله را بازداشت کردند، اما ساعتی بعد خبر رسید که زوج میانسال جان باختهاند. پسر جوان در بازجوییها به قتل پدر و مادرش اعتراف کرد. پسر بزرگ خانواده که در طبقه پایین همان خانه با همسرش زندگی میکرد و در زمان حادثه سر کار بود، با اطلاع از مرگ پدر و مادرش در حالی که شوکه شده بود به تیم جنایی گفت که برادرش مشکل روانی دارد. بدین ترتیب پرونده پس از تکمیل تحقیقات به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در جلسه دادگاه ابتدا برادر بزرگ متهم که تنها ولی دم پرونده محسوب میشود رضایت بیقید و شرط خود را اعلام کرد و گفت: برادرم مشکل روانی دارد و میدانم این کار را به عمد انجام نداده است. پدر و مادرم او را خیلی دوست داشتند و مطمئنم راضی به قصاص او نیستند، به همین خاطر من هم از گناهش میگذرم.
سپس نوبت متهم شد که از خود دفاع کند. وی در حالی که گریه میکرد به قضات گفت: من ناخواسته پدر و مادرم را کشتم. از کودکی مشکل اعصاب و روان دارم. از حدود 10 سال قبل هم معتاد شدم و از سوی دیگر شبها هم در خواب راه میروم و دست به کارهایی میزنم که وقتی بیدار میشوم اصلاً در خاطرم نمیماند.
مادرم خیلی سعی کرد مرا ترک بدهد و چند بار هم من را به کمپ ترک اعتیاد برد اما هر بار که برمیگشتم فقط حدود 5 یا 6 ماه خوب بودم و دوباره به سمت مواد میرفتم و اوضاعم بدتر میشد. روز حادثه حالم خیلی بد بود و کلافه بودم، اتاقم را به هم ریختم و ناگهان زیر تختم یک جسم عجیب پیدا کردم که شبیه طلسم بود، فکر کردم مادرم مرا طلسم کرده و دلیل حال بدم وجود همین طلسم است. از شدت ناراحتی طلسم و تختم را با هم آتش زدم؛ مادرم که متوجه سروصدا شد به اتاقم آمد و شروع به داد و فریاد کرد، با این سروصداها حالم بدتر شد و او را زدم بعد پدرم آمد که او را هم با چاقو زدم، نمیفهمیدم چکار میکنم. الان هم عذاب وجدان دارم و شرمنده هستم. تنها آرزویم این است که بر سر مزار پدر و مادرم بروم و حلالیت بطلبم.
در ادامه وکیل متهم گفت: کارشناسان پزشکی قانونی روانپریشی موکلم را تأیید کردهاند، البته هنگام ارتکاب جرم بدون اختیار نبوده است. امیدوارم قضات در صدور حکم این موضوع را مد نظر قرار دهند.
برادر متهم نیز به قضات گفت: برادرم مشکل اعصاب دارد، حتی در دوره خدمت سربازی هم یکبار با خوردن قرص و بار دیگر با سقوط از بلندی قصد خودکشی داشته که نجاتش دادهاند. برادرم بیآزار بود و به کسی صدمه نمیزد، نمیدانم چه شد که این فاجعه رخ داد، الان هم خیلی پشیمان است و به همین خاطر از او گذشت کردم.
در پایان جلسه قضات با توجه به اعلام رضایت برادر متهم، وی را به 10 سال حبس محکوم کردند.
-
شنبه ۲۲ دي ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۵:۳۱
-
۹ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1338219/