بزرگنمايي:
آریا بانو - ابعاد مختلف سوگ و عزاداری
سوگ و غم از دست دادن عزیزان یکی از پیچیدهترین تجربههای انسانی است که هر فردی ممکن است در طول زندگی خود با آن مواجه شود. این احساسات دردناک نه تنها بر روحیه فرد تأثیر میگذارد بلکه بر روابط و زندگی روزمره نیز سایه میاندازد. در این مقاله از بیتوته به بررسی ابعاد مختلف این تجربه و روشهای مقابله با آن خواهیم پرداخت.
سوگ و غم از دست دادن عزیزان تجربهای پیچیده و چندبعدی است که در هر فرد به صورت منحصر به فردی بروز میکند. واکنشهای سوگ هیچ نظم و ترتیب ثابتی ندارند و بهطور قابل توجهی متغیر هستند. در واقع، سوگ یک تجربه بسیار شخصی است که بر اساس متغیرهای مختلف روانی، اجتماعی و فرهنگی، متفاوت است. فقدان عزیزان با احساسات شدید درد، غم و سردرگمی همراه است و مدت زمان آن ممکن است متغیر باشد.
سوگ چیست؟
سوگ به فرایند روحی و عاطفیای اطلاق میشود که پس از از دست دادن کسی یا چیزی که برای فرد ارزشمند بوده است، آغاز میشود. این فرایند ممکن است پس از مرگ یک فرد، از دست دادن حیوان خانگی یا حتی از دست دادن یک رابطه مهم در زندگی شخص آغاز شود. سوگ اغلب با احساسات گناه، عذاب وجدان و سردرگمی همراه است و میتواند فرد را از لحاظ احساسی و ذهنی به چالش بکشد.
ابعاد مختلف سوگ
سوگ به عنوان یک واکنش طبیعی به فقدان، ابعاد مختلفی دارد که به هم پیوستهاند اما هیچ ترتیب خاصی در آنها وجود ندارد. تحقیقات روانشناسی جدید نشان میدهند که سوگ یک روند خطی و مرحلهای ثابت ندارد. به عبارت دیگر، ممکن است فرد از مراحل سوگ به طور متناوب و بدون ترتیب مشخص عبور کند. این روند بستگی به شرایط فرد، نوع فقدان و حتی شخصیت و سابقه زندگی فرد دارد.
انکار، یکی از اولین واکنشهای طبیعی است که مغز برای مقابله با واقعیت ناگوار استفاده میکند. این مکانیسم دفاعی باعث میشود که فرد بتواند به تدریج با واقعیت روبرو شود و از فشار عاطفی سنگین آن اجتناب کند. در ابتدا، فرد ممکن است به شدت از پذیرش حقیقت مرگ یا فقدان عزیزان خود امتناع کند، اما این انکار به تدریج کاهش مییابد.
فرآیند سوگ
سوگ یک فرآیند اجتنابناپذیر است که اگرچه نمیتوان آن را به طور کامل متوقف کرد، ولی تلاش برای سرکوب یا انکار آن ممکن است روند سوگواری را طولانیتر و پیچیدهتر کند. بعضی افراد ممکن است سوگ را به عنوان یک پدیده کوتاهمدت تجربه کنند، در حالی که برای برخی دیگر، این احساسات میتوانند ماهها یا حتی سالها ادامه یابند. در مواردی که سوگ پیچیده یا مزمن میشود، ممکن است فرد به احساس انزوا و تنهایی دچار شود، که بدون حمایت مناسب میتواند تاثیرات منفی طولانیمدتی به همراه داشته باشد.
مراحل سوگ
یکی از معروفترین مدلهای مراحل سوگ، به الیزابت کوبلر راس نسبت داده میشود که پنج مرحله سوگ را شامل انکار، عصبانیت، چانهزنی، افسردگی و پذیرش معرفی کرد. این مراحل معمولاً بهطور خطی و ثابت در نظر گرفته میشوند، اما تحقیقات نشان میدهند که این مراحل ممکن است به صورت غیرخطی و متناوب تجربه شوند.
کوبلر راس در ابتدا این مراحل را برای توصیف تجربه بیمارانی که با بیماریهای لاعلاج دست و پنجه نرم میکنند، توسعه داد. او هرگز قصد نداشت که این مدل را برای سوگ ناشی از مرگ عزیزان تعریف کند. به همین دلیل، بسیاری از افراد ممکن است مراحل سوگ را بهطور متفاوتی تجربه کنند و حتی مراحل خاصی را تکرار کنند یا مواردی را که در مدل اصلی وجود ندارد بهطور مستقل تجربه نمایند.
انکار: شروع فرآیند سوگ
انکار یکی از اولین واکنشهای طبیعی به فقدان است. بسیاری از افراد در ابتدا تمایل دارند که حقیقت فقدان را نپذیرند و آن را رد کنند. این واکنش بهطور موقت به فرد کمک میکند تا با واقعیت تلخ روبرو نشود و توانایی خود را برای پذیرش تدریجی حقیقت بازیابد. به گفته روانشناسان، انکار در مقادیر معقول میتواند مفید باشد و به فرد فرصت میدهد تا به تدریج با احساسات خود مواجه شود.
تاثیر سوگ بر ایمان و باورها
از دست دادن عزیزان میتواند به شدت باورهای فردی، حتی ایمان به زندگی و جهان را به چالش بکشد. در برخی موارد، افراد ممکن است احساس کنند که دنیا ناعادلانه است و چرا باید یک فرد خوب یا عزیزشان از دنیا برود. این سوالات میتوانند باعث احساس گناه یا سردرگمی در فرد شوند. برخی از افراد حتی ممکن است سعی کنند با خدا معامله کنند یا وعدههایی به خود دهند تا عزیزشان بازگردد. با این حال، مهم است که بدانیم مرگ فرآیند طبیعی است و دلایل آن اغلب پزشکی و فیزیکی هستند، نه نتیجه اشتباهات یا گناهان فردی.
پذیرش: مرحله نهایی سوگ
پذیرش، آخرین مرحله سوگ است. این مرحله به معنای قبول واقعیت فقدان است و گرچه فرد هرگز از دلتنگی برای عزیز از دست رفته خود دست نمیکشد، اما شدت درد و غم کاهش مییابد. در این مرحله، فرد ممکن است احساس کند که آماده است تا به زندگی ادامه دهد و بدون فراموشی عزیزش، با دنیای جدید و شرایط جدید مواجه شود. با این حال، حتی پس از پذیرش، فرد ممکن است در برخی از لحظات، به ویژه در مناسبتها و یادآوریهای خاص، دوباره احساس غم و دلتنگی کند.
درمان سوگ
درمان سوگ بهطور عمده بر پذیرش و درک فرآیند طبیعی آن تمرکز دارد. مهمترین نکته این است که سوگ نباید سرکوب شود. افرادی که از سوگ عبور میکنند باید فرصت داشته باشند که احساسات خود را بیان کنند، از دیگران حمایت دریافت کنند و در نهایت به روند بهبودی دست یابند. در بسیاری از موارد، مشاوره و رواندرمانی میتواند کمک کند تا فرد بتواند احساسات پیچیده خود را درک کرده و با آنها کنار بیاید.
نتیجهگیری:
سوگ فرآیندی طبیعی است که همه افراد در زندگی خود آن را تجربه خواهند کرد. این فرآیند هیچ زمانبندی مشخصی ندارد و ممکن است برای هر فرد متفاوت باشد. در نهایت، سوگ بهعنوان یک تجربه انسانی، نیاز به پذیرش و حمایت دارد تا فرد بتواند از آن عبور کند. باید یادآور شویم که سوگ نه یک رقابت است و نه یک فرآیند خطی. هر فرد بهطور متفاوتی با فقدان عزیزان خود روبرو میشود و مهمترین نکته این است که این فرآیند را در زمان و شرایط خود بپذیریم و با آن کنار بیاییم.
گردآوری: بخش
روانشناسی بیتوته