ضعف و قوتهای «مهیار عیار» و معضل چهره غیرعملی!
اجتماعی
بزرگنمايي:
آریا بانو - هفت صبح / یک جمعبندی از سریال مهیار عیار که داستان آن در دوران صفوی میگذشت و گوشهای از تاریخ ایران را دراماتیزه کرده بود
سیدجمال سیدحاتمی، در تازهترین فعالیت سریالی خود، فیلمنامه محمدرضا محمدی نیکو را کارگردانی کرد و قصه شخصیتی به نام مهیارعیار را به تصویر کشید. شنبه شب پخش «مهیار عیار» پس از 35 قسمت در شبکه سه تمام شد و طبق وعده رئیس مرکز سیمافیلم، فصل دوم هم خواهد داشت. سیدحاتمی پیش از این سریال، تجربه کارگردانی فصل اول «مستوران» را داشت که وجه فانتزی-تاریخی آن شبیه «مهیارعیار» بود.
ضعف و قوتهای داستان
اینکه «مهیار عیار» توانست مخاطبان نسبتا زیادی را با خود همراه کند، یک امتیاز مثبت است. داستان اوج و فرود داشت و بیننده منتظر بود تا بداند هر پازل چگونه تکمیل میشود؛ مثلا پی ببرد «جونور سیاهپوش» که وحشت به دلها افکند، کیست. امتیاز منفی فیلمنامه، عدم ظرافت در پرداخت قصه بود که به سیاق خیلی از سریالها، در بزنگاههای زیادی، خامدستانه پیش میرفت. گاه نیز قصه از رمق میافتاد که برای یک اثر شبانه ایراد فاحشی محسوب نمیشود. چه خوب که تلویزیون بعد از «مستوران» باز هم سراغ تاریخ ایرانی رفته. این سریال و «مهیارعیار» باید آسیبشناسی برای تولید آثار قوی بعدی شوند.
رفتار غیرقابل باور جانان
در این سریال عاقبت ظلم مقصودبیگ و تعجیل رستمبیگ خوب به نمایش درآمد. اولی رسوا شد و دومی اقدام به قتل ناخواسته دختر کرد. ایراد سریال اما این بود که چگونه یک دختر نوجوان (جانان بیگم) میتوانست در قامت «جونور سیاهپوش» از دست ماموران حکومتی و حتی مردی توانا چون مهیار بگریزد؟ یا به قول پدرش (سیامک صفری) چرا کینهای که از مقصود (بهنام تشکر) بعد از قتل دایهاش به دل گرفت را به پدر نگفت؟ میخواست با ایجاد رعب و وحشت، بیکفایتی کلانتر را اثبات کند و آبروی او را ببرد؟ اینطور که موقعیت مقام بالاتر یعنی پدر را به خطر انداخت.
اتفاق عجیب برای عقرب
شخصیت عقرب، یک «بدمن» درست و حسابی بود و حرص خیلیها را درآورد. سوال: او چگونه از بند، آنهم در میان خیل سربازان فرار کرد؟ میپذیریم که زمینه فرار او فراهم شد. سوال مهمتر: چطور میشود با بدن زخمی و تیری که از کمان مهیار بر سینهاش نشست و از بلندی به زمین افتاد، جان سالم به در ببرد؟ اصلا فرآیند مجنون شدن او چرا اینقدر به سرعت اتفاق افتاد؟
معضل چهره طبیعی
پیشتر درباره «مهیار عیار» اشاره کردیم که عدم انطباق چهره بازیگران سریال با زنان دوران صفوی، یک ایراد است. در ادامه، دیگران هم نوشتند و مثلا مشرقنیوز «زنانی با صورتهای عمل کرده، لبهای پروتز شده، ابروهای تتو کرده و آرایش مد روز و جواهرات لوکس» را از ضعفهای اصلی سریال دانست. این مشکل فقط مخصوص «مهیارعیار» نیست و تاریخیسازان باید فکری اساسی کنند. البته منظور این نیست که سراغ بازسازی چهره زنان در عصر صفوی، قاجار و... بروند چون مخاطب پس زده میشود! بلکه میتوان در انتخاب بازیگر و گریم آنها وسواس بیشتری داشت.
معمای عیاری
مهیار، بعد از ندامت، عیار شد اما فرآیند تحول به نمایش درنیامد و کنش این شخصیت با مفهوم فتوت و عیاری انطباق کامل نداشت. یکی از دلایل این است که او گاهی تبدیل به کارآگاه میشد که مثلا با یک نگاه پیمیبرد خنجر خزانه شاهی دزدیده شده.
یا میفهمید قاتل واقعی کیست. حتی نسخهشناس کتب هم بود و این ویژگیها شمایل مهیار در قامت یک قهرمان برای برخی مخاطبان، اغراقآمیز جلوه کرد. پروژه سفیدسازی او از اتهام قتل مرگ پدر شاهک اما بهرغم گرهگشاییهای ساده، قابل قبول بود. فرآیند تحول پسرک راهزن، باورپذیر به نمایش درآمد. اینکه در قسمت پایانی به یکباره دیدیم شاهک معلم مکتب شده اما نیاز به زمینهچینی بیشتر داشت. یک نکته دیگر درباره «مهیارعیار»: چرا گفتار بازیگران گاه امروزی میشد و برعکس «مستوران» الگویی مشخص نداشت؟
عملکرد خوب چند بازیگر
متین ستوده در نقش خاتون بیگم یک چالش سخت را با موفقیت طی کرد. سیامک صفری مصافی دلنشین با شخصیت رستم بیگ (داروغه) داشت. شمایل رامین ناصرنصیر در نقش افسون بیگ جذاب بود و رابطه او با همسر (دزددل/ آشا محرابی) خنده بر لب میآورد. این دو بازیگر نمره قبولی میگیرند. دانیال نوروش (شاهک) و پریا مردانیان (جانان) عملکردی درست مقابل دوربین داشتند.
مردانیان کینه، عشق و ترس شخصیت را باورپذیر به نمایش درآورد. بهراد خرازی، باربری که به مقام کلانتری رسید، مرد پاکدست سریال را همراهیبرانگیز بازی کرد. عملکرد حمیده مقدسی در نمایش شکوه و رنج خانم سلطان تحسینآمیز بود. رسول نقوی (عقرب) یک شخصیت منفی و سیاه که در نهایت مجنون شد را خوب ایفا کرد. شخصیت مهربان و سمپات حکیم به خوبی در بازی سامرند معروفی انعکاس یافت.
-
سه شنبه ۱۸ دي ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۰:۲۶
-
۱۴ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1336465/