بزرگنمايي:
آریا بانو - گرانی و سطح پایین درآمدها موجب شده تا افراد به ویژه در شهر تهران در شغلهای مختلف فعالیت کرده و چند بار بازنشستگی را تجربه کنند.
شمار افرادی که برای تأمین هزینههای زندگی همزمان در چند شغل فعالیت دارند روز به روز بیشتر میشود. این مسئله یک تجربه همگانی است که متأسفانه در آمارها به آن پرداخته نشده است اما آمارهای مربوط به نابرابری درآمد گویای نیاز افراد به افزایش درآمد خود با مشاغل مختلف است.
به عنوان مثال مطابق یافتههای مرکز آمار ایران در سال 1402 در مناطق شهری، بالاترین ضریب جینی برای استان سیستان و بلوچستان (0.4198) مشاهده میشود که نسبت به سال قبل 0.0449 واحد کاهش یافته است. این استان در تمامی سالهای مورد بررسی بالاترین نابرابری را در بین مناطق شهری 31 استان داشته است.
پس از سیستان و بلوچستان، استان تهران (0.4085) بیشترین ضریب جینی را داشته که نسبت به سال قبل خود 0.0441 واحد افزایش یافته است. ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبهٔ توزیع ثروت در میان اقشار مختلف مردم یک جامعه است
ضریب جینی عددی است بین صفر و یک (یا صفر و صد درصد) که در آن صفر به معنی توزیع کاملاً برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع است.
توزیع نابرابر درآمد نشان میدهد که لایههای درآمدی جامعه ورودی مالی متفاوتی را تجربه کرده و در نتیجه افراد سطح کیفی زندگی متفاوتی را سپری میکنند. بررسی میدانی خبر فوری نشان میدهد، تلاش برای درآمدزایی بیشتر حتی از افراد متأهل به مجردانی که مسئولیت تأمین مالی خانواده را ندارند نیز سرایت کرده است.
متوسط دریافتی 12 میلیون تومانی کفاف نمیکند
یکی از شهروندان تهرانی به خبرفوری گفت: با وجود اینکه بازنشسته شدهام اما متوسط دریافتی حدود 12 میلیون تومان در مقایسه با هزینههای سرسام آور کفاف نمیکند به همین دلیل مجبورم دوباره بعد از بازنشستگی کار کنم.
رمضانی با اشاره به اینکه در یک خانه اجارهای زندگی میکند و دو
فرزند دانشجو دارد، افزود: فرزندانم هم مشغول به کار هستند و میبینند که نمیتوانم هزینه آنها را به صورت کامل تأمین کنم به همین دلیل کار میکنند تا بخشی از شهریه دانشگاه و
لباس و لوازم ضروریشان را خودشان تأمین کنند.
وی با اشاره به اینکه هزینههای زندگی بالا رفته است،تصریح کرد: اجاره بها به حدی افزایش دارد که اکثر خانوادهها بخش عمده درآمد خود را صرف اجاره بها میکنند.
رمضانی یکی از شهروندانی است که در دوران جوانی خود هزینههای به مراتب پایینتر زندگی را تجربه کرده و امروز در مقابل گرانیها با وجود کهولت سن، مجبور به اشتغال در شغل دوم است.
زنان خودسرپرست تحت حمایت نهادها در مشاغل مختلف
اما گروهی از افرادی که در شغلهای مختلف فعالیت دارند،
زنان خودسرپرست هستند که با وجود دریافت مستمری از
بهزیستی و کمیته امداد مجبور به کار کردن و کسب درآمد هستند.
یکی از این شهروندان به خبر فوری گفت: مبلغ مستمری که دریافت میکنم خیلی پایین است و حتی قادر به تهیه مواد غذایی کافی برای فرزندانم نیستم به همین دلیل در کنار مستمری، کار میکنم.
این شهروند دو
فرزند کوچک دارد. بیشتر از 5 سال است تحت پوشش کمیته امداد است و با دوختن کیفهای چرمی بخشی از هزینههای فرزندانش را تأمین میکند.
گروهی از
زنان خودسرپرست که تحت پوشش نیستند نیز در مشاغل مختلف کار میکنند و گاهی در طول شبانه روز چند کار مختلف را انجام میدهند.
یکی از این
زنان که در مترو فروشندگی میکند، میگوید: من تا عصر در یک شرکت کار خدماتی انجام میدهم و موقع برگشت به خانه در مترو گل سر میفروشم.
این شهروند معتقد است با حقوقی که قانون کار تعریف کرده حتی نمیتوان اجاره خانه را تأمین کرد چه برسد به هزینه غذا،
لباس و سایر هزینههای زندگی.
دانشجویی عملاً بدهکاری است
در عین حال که بخش عمده از شهروندان فعال در مشاغل دولتی با حقوق تعریف شده قادر به تأمین حداقل نیازهای خود نیستند، دانشجویان نیز مجبور به کار کردن برای تأمین شهریههای تحصیل خود شدهاند.
دانشجوی رشته محیط زیست به خبر فوری گفت: متأسفانه دغدغه اصلی من به جای درس خواندن کار کردن برای تأمین شهریه هر ترم شده است. پدرم به تنهایی قادر به تأمین همه هزینههای ما نیست و من مجبورم کار کنم تا هزینههای تحصیلم تأمین شود.
این اظهارات در حالی است که طبق تقسیم بندیها دانشجویی شغل محسوب میشود اما عملاً دانشجویان بسیاری حتی از کلاسهای درس خود غیبت میکنند تا بتوانند کار کنند و هزینههایشان را تأمین کنند چرا که در بیشتر دانشگاهها باید شهریه پرداخت کنند و از روز اول با گرفتن وام به خود دانشگاه بدهکار شوند.
بخش عمده جامعه در حالی به بازنشستگی دوم و سوم میرسد که پدیده دو و سه و حتی چهارشغلهها نیز در جامعه رایج است. تا جایی که در این اختلاف طبقاتی افرادی نیز هستند که با کمترین کار فیزیکی و فکری درآمدهای آنچنانی را در حسابهای بانکی خود تجربه میکنند. بارها موضوع چند شغلهها مطرح و حتی رسیدگی به وضعیت پستهای این افراد نیز درخواست شده است. اما این عدم توازن که موجب شده فردی در سه شغل مختلف کار کند تا اجاره خانه را تأمین کند در کنار فردی که شمار املاک و حسابهای بانکیاش سربه فلک میکشد، منجر به بروز حسی میشود به نام یأس.