گفتند اگر «آدم برفی» اکران شود مساوی با انقراض جمهوری اسلامی است!
سیاسی
بزرگنمايي:
آریا بانو - خبرآنلاین / بیست و نهمین قسمت از برنامه «هفت» شب گذشته 9 آذرماه از شبکه نمایش پخش شد.بیست و نهمین قسمت از برنامه «هفت» شب گذشته 9 آذرماه از شبکه نمایش پخش شد.
میز اول گفتگوی ویژه با موضوع «فقط کمدی؟» با حضور حسین فرحبخش و مجید توکلی برگزار شد.
مجید توکلی گفت: چیزی که نوشتهام و منتشر شد، بیشتر یک درد و دل بود. از خشم نسبت به عدم اکران فیلمم این را نوشتم و بازخوردی داشت که انگار حرف دل بسیاری از سینماگران بود. تعداد آدمهایی که از وضعیت کنونی سینما و چرخه اکران و تولید ناراضی هستند، کم نیست. احساس کردم شاید میتوان بیشتر در این مورد صحبت کنیم. اساسا سوال خود من این است که چرا سینما به این سمت رفته است؟ چرا استقبال از کمدی توسط سینمادار و پخش کننده زیاد شده است؟ آیا مخاطب فیلم اجتماعی نمیخواهد؟
حسین فرحبخش بیان کرد: وضعیت فعلی چندین سال است که تصنعی است. تمام فیلمهایی که در دولت گذشته ساخته شده بود همه را به جز تعداد کمی سانسور و توقیف کردند. این یک پالس است که به سمت ساخت چنین فیلمهایی نروید. بزرگترین خیانت در این چهل و چند سال را محمد خزاعی کرد. فقط یک فردی به اسم روحالله سهرابی آمد که دولت گذشته را نجات داد. آدمی از سهرابی شجاعتر و داناتر ندیدم. وقتی فیلم اجتماعی ساخته نشود، کمدی موقعیت پیدا میکند. من در این چند سال تنها 3 فیلم اجتماعی دیدم که «ملاقات خصوصی»، «علفزار» و «بیبدن» هستند.
توکلی مطرح کرد: نکته من همین است که در این سه سال و نیم عامدانه سینما به سمت کمدی رفته است. وقتی به شما پروانه ساخت نمیدهند، مجبور به ساخت کمدی میشوید.
فرحبخش با اشاره به این نکته که بسیاری از فیلمهای اجتماعی قابلیت اکران ندارند، مطرح کرد: فیلمهای اجتماعی ساخته شده تنها ازمنظر صاحبان اثر اجتماعیست ولی این با نظر مردم متفاوت است. برخلاف چیزی که برخی از دوستان هم میگویند در بین تمام کمدیهایی که در این مدت اخیر اکران شدند تنها دو سه فیلم فروش خوبی داشتند. مثلا «شهسوار» کمدی خوبیست ولی زیادهخواهی سینمادارها این فیلم و مانند این را نابود کردند. وقتی شما سانس ساعت 9 شب را فوقالعاده اعلام میکنید یا سینما را نمیشناسید یا دنبال منافع شخصی هستید.
ولی اگر فیلمی واقعا فیلم باشد، سینمادارها تحت هر شرایطی میآیند و فیلم را برای پخش میبرند. اگر شورا خصوصی شود حتی فیلمهایی را میتوان تک سینما اکران کرد و به اندازه خود هم مخاطب و فروش خواهند داشت.
مجید توکلی در بخش دیگری از این برنامه گفت: نکته اصلی من و وظیفه من سیاستگذاری و ارائه راهحل نیست، من فیلمساز و سینماگر هستم و آمدم تا از این حقوق دفاع کنم. حتما وظیفه دولت حمایت است. چیزی که در سه سال و نیم اخیر نمود بیشتری پیدا کرده است، این است که چیزی به نام ژانر نداریم. ما در سینما چیزی به اسم ملودرام، عاشقانه، دفاع مقدس، جنگی نداریم. کاملا هدفمند ژانر را از بین بردند و به سمت سینمای کمدی بردند. از شورای پروانه ساخت هم چنین اتفاقی میافتد. بهانهشان هم همیشه حال مردم است. چطور است که همین مردم در پلتفرمها بیشتر سریال اجتماعی میبینند؟ این نشان میدهد که اتفاقا شما ذائقه مردم را تغییر دادهاید. اگر بگذارند بیست فیلم اجتماعی هم ساخته و اکران شود، در بین آنها هم حتما سه چهار فیلم خوب و پرفروش پیدا میشود.
وی افزود: به شورای پروانه ساخت دولت قبل فیلمنامه «عزیز» که خانوادگی و ملودرام هست، ارائه دادم و تمام هفت نفر شورا فیلم را رد کردند. چند آدم مثل من وجود دارد که بجنگد تا پروانه ساخت خود را بگیرد؟ من نمیگویم که فیلم خوبی ساختم ولی میگویم این فیلم من هم باید فرصت اکران پیدا کند. سینمادار احتمالا به فیلم «عزیز» سانس نخواهد داد.
این کارگردان ادامه داد: آقای فرح بخش شما فیلمساز سینمای اجتماعی هستید. شما «آواز قو» را ساختهاید که در سینمای ایران تاثیرگذار بوده است. آقای افخمی شما «شوکران» ساختهاید که هنوز که هنوز دیدن آن لذتبخش است. نسل من «لیلا»، «پری» و «اجارهنشینها» دیده است، نسل الان چه میخواهد ببیند و با چه فیلمی بزرگ شود؟
فرحبخش بیان کرد: در آن زمان گفتند اگر «آدم برفی» اکران شود مساوی با انقراض جمهوری اسلامی است. آیا با نمایش آن فیلم جمهوری اسلامی انقراض پیدا کرد یا قویتر شد؟ کسانی که متصدی کار هستند از فیلمهای اجتماعی میترسند.
مجید توکلی گفت: پیش از آمدنم آماری از کانون کارگردانان خانه سینما گرفتم و نزدیک به هفتاد درصد اعضای کانون پنج سال بیکار هستند. صنوف دیگر هم از صدقه سر پلتفرمها سر کار هستند وگرنه اگر پلتفرمها هم نبودند سینمای ایران با یک تیم ورشکسته عجیبی روبرو شده بود.
حسین فرحبخش مطرح کرد: بحث اکرانهای تقلبی نیز سینمای ایران را نابود کرده است.
مجید توکلی در بخش دیگری از این برنامه گفت: دولت تنها وظیفهای که دارد حمایت از اکران و پخش و حمایت از برقراری عدالت است. من این را میگویم که آقای رائد فریدزاده شما وظیفه دارید از فیلمهای اجتماعی عادلانه حمایت کنید.
فرحبخش گفت: دولت باید نظارت و حمایت کند. درباره تخلفهای تقلب در اکران و فروش هم نماینده متخصص در شورای صنفی نمایش میتواند جلوی این کار را بگیرد.
توکلی بیان کرد: دولت وظیفه دارد نظارت کند تا از همه ژانرها فیلم داشته باشیم. من اگر به این برنامه آمدم فقط برای این بود که این اعلام خطر را بیان کنم که سینمای اجتماعی دارد به پستو و دیده نشدن میرود. فیلمسازهای موثر و تاثیرگذار وقتی پروانه ساخت اجتماعی نمیگیرند، به سراغ کمدی میروند. واقعا نمیدانم نسل فعلی در آینده میخواهد بگوید با چه فیلمهایی بزرگ شده است.
حسین فرح بخش گفت: آقای رائد فریدزاده از شما میخواهم زیربنای سمفا را طوری پیش ببرید که پول بین سینمادار و تهیه کننده تقسیم شود و کار را در شورای پروانه ساخت آنطور که درست است پیش ببرید و به حرف دیگران هم گوش نکنید.
بهروز افخمی مطرح کرد: به نظر من مساله اصلی این است که شورای پروانه ساخت و اکران هر دو باید غیر دولتی باشند. باید صنفی باشند. به نظرم تهیه کننده ها تقصیر را به گردن دولت می اندازد و این نباید به این صورت پیش برود.
میز پرونده ویژه نیز با حضور جواد طوسی و امیر قادری به موضوع «نقدِ نقد» اختصاص داشت.
امیری قادری عنوان کرد: فیلمسازان فیلم کوتاه ما واقعا عالی شدهاند یعنی اگر شما فیلمهای کوتاه یکی دو سال اخیر را دیده باشید، قطعا شگفتزده میشوید. حرف من این است که این آثار باید دیده شوند و ما تلاش میکنیم که این آثار را با هر ابزاری که داریم، نمایش دهیم. اما نکته دیگر اینکه چگونه ما در این حد هنرمند بااستعداد داریم اما فیلمهای روی پرده سینما چنین کیفیتی دارند؟ دولت مانند یک شرکت سهامی است که سهامداران روی بالا رفتن آن سهم دارند. ما نمیتوانیم دولت را کنار بگذاریم بلکه میتوانیم از طریق بازار و ازطریق تریبونهایی که در اختیار داریم، آثارمان را عرضه کنیم.
وی تاکید کرد: امروزه در سینما یک گروه به دلیل قهر و کنار نشستن به کار خودشان ادامه میدهند. یک گروه هم با استفاده از رانت فیلمهای بیکیفیت خودشان را مدام به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در جشنوارههای مختلف ارائه میکنند.
جواد طوسی گفت: تکثیر شدن و حضور تجمعیافته جامعه منتقدین در دنیای امروز قابل توجه است و متاسفانه در این دوران مناسک فیلم دیدن مانند گذشته وجود ندارد، ما اکران فیلم خارجی نداریم که بتوانیم فارغ از اختلاف سلیقهها باهم به سینما برویم و فیلمی را ببینیم و صحبت کنیم.
امیر قادری در ادامه گفت: اکنون وقتی به دوبلورها میگویی چرا کارت ضعیف شده است؟ میگویند ما در گذشته فیلم را دوبله میکردیم، بعد به سینماها و پاتوقهای سینمایی میرفتیم و با دوستان دیگر ارتباط برقرار میکردیم. امروزه دیگر چنین امکانی وجود ندارد.
بهروز افخمی عنوان کرد: به عقیده من ما در 10 سال گذشته فیلم خارجی خوب هم برای اکران نداشتهایم.
امیر قادری بیان کرد: ریشه انقطاع نسلی امروز همان نگاه محدودکننده سینما در دهه شصت است، نگاهی که از سینمای موج نو شکل گرفت. چشم حاکمیت به دست همان جریان موج نوی سینما و جریانهای بعد از آن بوده است. یعنی اگر شما مدام حاکمیت را در محدود کردن سینما، ژانرهای سینمایی و تاریخ سینما متهم میکنید باید بدانید که جریانی بوده است که این محدود کردن را به حاکمیت یاد داده است و این جریان مدام مسئولیت خودش را نقض میکند. جریان چپ انواع مختلف سینما را محدود کرد و گفت که طرف مقابل مبتذل است، ژانرهای دیگر مبتذل هستند، کیش شخصیت راه انداخت و... .
جواد طوسی گفت: واقعیت دهه شصت این است که سینما در بدترین شرایط جابهجایی نظامی قرار داشت که میخواست ارزش ها و مبانی خودش را ازطریق سینما مطرح کند. اتفاقا در سالهای 65 _ 66 ما فیلمهای متنوعی میبینیم اما این حرف را قبول دارم که در آن دوره با حذف برخی شخصیتهای عامهپسند مواجه بودیم.
امیر قادری بیان کرد: من میخواهم بگویم فیلم «کندو» فریدون گله هم فیلم خوبی است و این طیف هم حق دارند که فیلم بسازند. در گروه چپ و موج نو هم فیلمهای خوبی ساخته شد اما آنها تحت عنوان روشنفکری فیلم میساختند که به نظرم اینگونه نبود. کم کم جریان سینما و نقد سینمای ایران تبدیل به یک مافیا شد.
بهروز افخمی گفت: فریدون گله در طیف خاصی قرار نداشت.
طوسی گفت: خود کیمیایی زمانی که فیلم «غزل» را ساخت در گفتگویی عنوان کرد که روشنفکر نیست و خود سینما برایش اهمیت دارد.
امیر قادری تاکید کرد: من خوشحالم که نسل جدید بدون توجه به مقدسسازی چیزی حرفش را مطرح میکند.
جواد طوسی گفت: اساسا نقد فیلم و منتقدان در شرایطی میتوانند حیات فرهنگی خودجوش و بالنده داسته باشند که فضا برای دیده شدنشان وجود داشته باشد. مجله فیلم این فضا را برای حضور نسلهای مختلف ایجاد کرد. ای کاش یک سوبسید فرهنگی برای استمرار حیات این رسانهها وجود داشته باشد. ما باید آنقدر تحمل پذیری را تمرین کنیم تا کنار هم نظریهپردازی کنیم و این نظریات برای نسلهای بعد نیز قابل تامل باشد.
همچنین در میز سینمای جهان نیز، آرش خوشخو و سید حمیدرضا قادری فیلم «The count of Monte-cristo» را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
بهروز افخمی در ابتدا عنوان کرد: به دلیل جذابیت کنت مونت کریستو به نظر می رسد که فیلمسازان هر چند وقت یکبار سراغ این داستان می روند. این فیلم اما جذابیت خاصی نداشت. فیلم سعی می کرد که ازنظر تصویری زیبا باشد اما به لحاظ درام برای من جالب نبود.
حمیدرضا قادری بیان کرد: فیلم گیرایی و جذابیتش را مدیون الکساندر دوما است. در آن زمان قصه ها را به صورت سریالی می نوشتند به همین دلیل آخرین نسخهای که من از این داستان دیدم در انتشارات پنگوئن 1270 صفحه به زبان انگلیسی است. یعنی چیزی که ما را جذب قصه می کند کلاسیک بودن داستان است. در آن زمان مخاطب عادت به داستان هایی مطول داشت و این ویژگی درنسخه سینمایی هم وجود دارد و اگر کسی 5 دقیقه از فیلم غافل شود داستان 5 سال جلو می رود. از نکات مثبت فیلم این است که به هر قشری ازجمله نوجوانان می توان پیشنهاد کرد که آن را تماشا کنند.
من می خواهم به دیالوگ پایانی فیلم بپردازم که می گوید حکمت زندگی انسان دوچیز است؛ صبر و امید. این دیالوگ در خود فیلم خیلی جریان ندارد و فیلم داستان حسادت و انتقام است. وقتی هزینه ای برای چنین فیلمی صرف می شود احتمالا فیلمساز باید از خودش بپرسد این فیلم چه آورده ای برای بشر امروز دارد. گمان من این است که در انتخاب بازیگر و لحظه های احساسی فیلم ضعیف عمل کرد.
آرش خوشخو تصریح کرد: من دلم میخواهد این فیلم را نشانه ای بدانیم که سینما دارد به ارزشهای قدیم خود باز می گردد. البته با یک فیلم نمیتوان ارزیابی کلان داشت. فیلم تم مذهبی دارد و ما این داستان را تقریبا در داستان حضرت یوسف (ع) دیده ایم. فیلم خیلی برای من جذاب نبود. فیلم از خیلی از اتفاقات بسیار سریع عبور می کند و روی تم انتقام می چرخد. حدس من این بود که اگر فیلم به یک مینی سریال تبدیل می شد، مخاطبان بیشتری داشت.
من به شخصه فیلم های دریایی را دوست دارم به همین دلیل با شور و اشتیاق پای فیلم نشستم اما در انتها حس می کردم که یک فیلم معمولی اما باشکوه و کم غلط تماشا کردم. فیلم تعدد شخصیتهای زیادی دارد و الکساندر دوما به زیبایی در پایان تمام این شخصیت ها را کنارهم جمع می کند.
قادری عنوان کرد: یکی از مریض احوال ترین انوع انتقام این است که شخص تمام زندگی خودش را معطوف به انتقام کند. باشکوه ترین نمونه این انتقام فیلم «kill bill» است.
خوشخو بیان کرد: خود فرانسوی ها این فیلم را یک فیلم پاپ کُرنی نامیده بودند که برای سرگرمی است. من فکر می کنم که انگلیسی ها می توانستند تم عمیق تری به این فیلم بدهند.
قادری گفت: برای من جالب است که همتی در کشورهای غرب برای بازسازی ادبیات و سینمای کلاسیک وجود دارد که در ایران دیده نمی شود. مثلا کمتر کسی سراغ ساختن فیلم درباره کتاب «هزار و یک شب» می رود.
این قسمت از برنامه به پروانه معصومی بازیگر فقید سینما و تلویزیون تقدیم شد
-
شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۶:۳۷
-
۳۳ بازديد
-
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1314539/