آریا بانو

آخرين مطالب

جزئیات خودکشی آرزو خاوری از زبان شاهدان صحنه خودکشی خانواده

جزئیات خودکشی آرزو خاوری از زبان شاهدان صحنه خودکشی
  بزرگنمايي:

آریا بانو - انتخاب / «رفیقم داد و هوار کرد نرو بالا، نرو بالا! سرم را چرخاندم دیدم آن بالاست. یک نگاه این طرف کرد یک نگاه آن طرف ... مستقیم آمد پایین. رفتیم بالا سرش. فقط یک کلمه گفت معلمم... این را من شنیدم که گفت معلمم» این را یک شاهد خودکشی «آرزو خاوری» می‌گوید؛ دختر نوجوانی که چندی پیش در شهرری از یک ساختمان چند طبقه خود را پایین انداخت. پدر آرزو خاوری از او چه می‌گوید و در محله‌شان چه خبر است؟
به گزارش روزنامه اینترنتی فراز، روز سه‌شنبه 15 آبان ماه اولین بار یک خبرگزاری خبر خودکشی او را به صورت رسمی منتشر کرد. اداره آموزش و پرورش تهران با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «آرزو پس از ترک مدرسه بر اثر سقوط از ارتفاع یک ساختمان مسکونی جان خود را از دست داد».
روایت‌های ضدونقیض
خبر خودکشی او خیلی زود به صدر اخبار آمد. هرکس که در فضا‌های مجازی، مخاطبی داشت به تحلیل خودکشی این نوجوان مشغول شد. همه به دنبال علت بودند، اما علت را نه در محل وقوع حادثه و از طریق بررسی تمام ابعاد آن، بلکه در ذهن خود دنبال می‌کردند. عده‌ای مهاجر بودن او را علت درگیری با مدیر مدرسه‌اش می‌دانستند و برخی مشکلات خانوادگی را عامل خودکشی آرزو می‌پنداشتند. از این مسیر بود که مرگ یک نوجوان دستمایه فضاسازی علیه مردم ایران و برچسب نژادپرستی شد. اما چنین تلاش‌های غیراخلاقی و غیرکارشناسانه نتیجه‌ای جز مبهم ماندن علت خودکشی آرزوی نوجوان نداشت.
کاربران شبکه‌های اجتماعی همچنین با مقصر دانستن مدیر و معاون مدرسه، انگشت اتهام را به سمت ساختار آموزش و پرورش نشانه گرفتند و از تجربیات خود در سال‌های دانش‌آموزی گفتند که چطور «به خاطر زیر ابرو برداشتن و تنگ کردن پاچه شلوار فرم تحقیر شده‌اند.» فراز در همان روز‌های اول انتشار خبر، در کوچه‌ پس‌کوچه‌های شهرری دنبال مدرسه و خانه آرزو گشت تا داستان او را آن‌چنان که هست روایت کند.
در خانه آقای خاوری
رتبه ایران در میان کشور‌ها از نظر خودکشی در گزارش‌های مختلف متفاوت است و از 58 تا 128 گزارش شده، اما آخرین رتبه ایران در فهرست سازمان جهانی بهداشت 128 است. بر اساس آخرین آمار سالانه حدود 130 هزار اقدام به خودکشی در ایران ثبت می‌شود و 7 هزار نفر جان خود را بر اثر خودکشی از دست می‌دهند.
به خانه آرزو می‌رسیم؛ دیوار‌های دو طرف خانه پر از پارچه سیاه است. مردی پنجاه ساله که لهجه‌ای تهرانی دارد، در را باز می‌کند. خانه یک پذیرایی کوچک دارد با آشپزخانه اپن در گوشه‌ای؛ خبری از اتاق خواب نیست. جز تلویزیون و بخاری و پشتی، اسباب‌اثاثیه دیگری نیست. پدرش می‌گوید: «از ده سالگی آمدم ایران. همین جا ازدواج کردم و دو پسر و دختر من همین‌جا به دنیا آمدند. نه سال است در همین محل زندگی می‌کنیم. پارسال برای این‌جا دو و نیم اجاره می‌دادم، امسال صاحبخانه اجاره را هشت میلیون کرده است». آقای خاوری در کار ضایعات آهن است و با وانت کار می‌کند. می‌گوید: «آرزو همه این چند سال همین جا مدرسه می‌رفت. مدرسه‌اش دولتی بود، شهریه زیادی نداشت. برای ثبت‌نام هم جز این دو سه سال که مدیر سر مسائلی مثل پوشش آرزو را اذیت می‌کرد، هیچ وقت مشکل دیگری نداشتیم».
پدر آرزو می‌گوید در محله دیگری خودشان خانه دارند. «گفتم بابا بیا از این محل برویم. گفت نه، می‌خواهم پیش دوست‌ها و همکلاسی‌هایم باشم. من هم رفتم از بنیاد شهید نامه گرفتم بردم مدرسه که ثبت‌نامش کنند». عموی آرزو انگار در حادثه‌ای شهید شده و نامه از «بنیاد شهید» توانسته به او در فرایند ثبت‌نام کمک کند.
از داخل کمد دیواری کنار پذیرایی، یک بسته کاغذ درمی‌آورد. کاغذ زردرنگ برای بهشت‌زهراست و کاغذ آبی‌رنگ جواز دفنی که از پزشکی قانونی گرفته‌اند. «آرزو سالم بود، تازه داشت ورزش می‌کرد که وزن کم کند». در نامه پزشکی قانونی علت مرگ را صدمات متعدد بدنی و اصابت جسم سخت نوشته‌اند. دم در، جلو جاکفشی فلزی می‌گوید: «همیشه کفش‌های آرزو را می‌شستم می‌گذاشتم داخل کیسه که خاک نگیرد». سه جفت آل‌استار ساق‌بلند سفید و مشکی و سبز انگار که نو باشد، داخل کیسه است.
آرزو این ساختمان را می‌شناخت
به سمت ساختمان می‌رویم؛ از خانه تا ساختمانی که آرزو در آن خودکشی کرده دو کوچه بیشتر فاصله نیست. اهل محل آقای خاوری را می‌شناسند و به او احترام می‌گذارند. هرکس را که می‌بینی، پس از سلام و علیک، به خاطر درگذشت دخترش به او تسلیت می‌گوید و همدردی می‌کند. دوباره سر حرف را باز می‌کند: «وضعیت مالی خیلی خوبی ندارم، ولی نخواستم برای دخترم کم بگذارم. یک قبر دو طبقه پیش مادرم برایش خریدم که راحت باشد. سخت بود ولی همین کار از دستم برمی‌آمد».
پدر آرزو ماجرای اردوی مدرسه را این طور تعریف می‌کند: «شنبه ساعت پنج بعد از ظهر بود، من هنوز سرکار بودم. از مدرسه به من زنگ زدند گفتند آقای خاوری می‌دانی دخترت چه کار کرده؟ گفتم نه والا، چه کار کرده؟ نگفت. فقط گفت فردا بیایید مدرسه. شب آرزو آمد خانه. من می‌دانستم اردو بودند. گفتم بابا چه کار کردی باز از مدرسه به من زنگ زدند؟ گفت بابا به خدا من فقط شلوار جین پوشیده بودم».
به ساختمان می‌رسیم. آقای خاوری می‌گوید: «آرزو این ساختمان را می‌شناخت. پریا دوستش تا یک سال و نیم پیش که رفتند دو خیابان آن طرف‌تر، همین جا زندگی می‌کرد. آرزو زیاد به خانه‌شان می‌رفت». در کرکره‌ای سفید پارکینگ، آرام آرام باز می‌شود و یکی از اهالی با ماشین بیرون می‌آید. پدر آرزو می‌گوید: «نمی‌دانم چرا و چطور وارد ساختمان شده. شاید دوستانش خبر داشته باشند. من فکر می‌کنم شاید از مدرسه بیرون دویده و نمی‌دانسته کجا برود، دیده در این پارکینگ مثل الان باز است، رفته داخل. راه پشت بام را هم از قبل بلد بوده حتما».
خودکشی سومین علت مرگ و میر نوجوانان
بر اساس آمار سال 2021، خودکشی سومین علت مرگ و میر افراد 15 تا 29 ساله در جهان است و سالانه بیش از 700 هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند. ویروس خودکشی در حالی به جان نوجوان جهان افتاده است که که برخی نوجوانی را دوره آشوب و استرس می‌نامند؛ به همین دلیل است که برای پیشگیری از خودکشی نوجوانان، معلمان و والدین آن‌ها باید آموزش ببینند.
گزارش‌های مربوط به خودکشی نوجوانان ایرانی در سال‌های اخیر بیشتر شده است. روز شنبه 19 آبان، خبر دیگری از خودکشی یک دختر دانش‌آموز دیگری آمد: «آیناز کریمی، دانش‌آموز کلاس دوازدهم در روستای دریس شهرستان کازرون به دلیل تهدید به اخراج از سوی مدیر مدرسه خود را حلق‌آویز کرد».
محله زندگی خانواده خاوری
آرزو 28 مهر 88 در تهران به دنیا آمد و ظهر روز یکشنبه 13 آبان خودکشی کرد. پدر آرزو، آقای خاوری در محل بسیار خوشنام است و چند روز پس از مرگ آرزو، وقتی در کوچه به سمت ساختمان می‌رویم، همه برای تسلیت به سمت او می‌آیند. کارگر یک مکانیکی که شاهد افتادن آرزو بوده است، از روز حادثه می‌گوید: «آن روز بارانی بود. همان یکشنبه حوالی یک و نیم ظهر، داشتیم اینجا کار می‌کردیم. ناگهان دیدیم یک دختر لب پشت بام ایستاده است».
ساختمانی که به آن اشاره می‌کند تا خیابان بیست قدم فاصله دارد و همه مغازه‌دارهای سر خیابان خیلی زود متوجه قصد آرزو شده‌اند. یکی از مکانیک‌های آن راسته می‌گوید: «رفیقم داد و هوار کرد نرو بالا، نرو بالا! سرم را چرخاندم دیدم آن بالاست. یک نگاه این طرف کرد یک نگاه آن طرف ... مستقیم آمد پایین. رفتیم بالا سرش. فقط یک کلمه گفت معلمم... این را من شنیدم که گفت معلمم» یکی دیگر از مکانیک‌ها می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌داند قبلش چه اتفاقی افتاد. ما فقط بعدش را دیدیم که آمد بالا، به بیست‌ثانیه نکشید روی پاهایش آمد پایین و بعد اورژانس سریع آمد بردش».
در مدرسه آرزو چه خبر است؟
مدرسه یک کوچه تا ساختمان فاصله دارد. در بزرگ ورودی و دیوار‌های مدرسه پر از رنگ و نقاشی است، شبیه همه مدرسه‌های دیگر. مدرسه دو شیفت است؛ دبستانی‌ها صبح می‌آیند تا دوازده و نیم. بعد شیفت دبیرستانی‌هاست تا پنج و نیم عصر. زن چهل‌ساله لاغری با مانتوشلوار و شال ساده مشکی از مدرسه بیرون می‌آید: «دختر من با آرزو همکلاسی بود. از وقتی این طوری شده اصلا حرف نمی‌زند، خیلی حالش بدست. همه بچه‌ها همین طور شده‌اند. الان هم جلسه گذاشته‌اند، مادرها شاکی اند. از اداره هم بازرس فرستاده‌اند.» مادر‌ها یکی دوتا می‌آیند و می‌روند. دختربچه‌های سیزده چهارده‌ساله، گوشه کنار باغچه با هم حرف می‌زنند و بازی می‌کنند. همه یک‌دست لباس پوشیده‌اند؛ مانتو سورمه‌ای‌رنگ بلندی که تا زیر زانو می‌آید، با شلوار‌های گشاد و مقنعه تنگ‌شده. کفش‌های رنگ به رنگ آل‌استار تنها چیزی است که در ظاهرشان تغییر می‌کند.
بابای مدرسه که مردی چهل و پنج شش ساله قدبلندی است با صورت استخوانی کشیده، می‌گوید: «باید منتظر بمانید تا جلسه بازرس‌ها و مسئولین مدرسه تمام شود». ساختمان یک‌طبقه مدرسه وسط حیاط است و سرویس بهداشتی دقیقا کنار در ورودی. چند مادر با بچه‌هایشان از مدرسه می‌روند و سرایدار هربار در را پشت سرشان قفل می‌کند. «من همیشه در مدرسه را قفل می‌کردم. آن روز بچه‌های پیش‌دبستانی داشتند می‌آمدند، مادرها و معلم‌ها هم دم در ایستاده بودند. من گفتم تا این‌ها هستند، سالن را تی بکشم که مدیر می‌آید تمیز باشد. یکهو دیدم یکی از کنارم رد شد. فکر کردم می‌رود دستشویی. ساعت چهار پنج که برادر آرزو آمد مدرسه، تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده.» بعد از یک ربع، بالاخره دو زن از سالن بیرون می‌آیند. مثل این که یکی از آن‌ها از اداره آمده و دیگری از مسئولین مدرسه است. می‌گویند: «بفرمایید بیرون، بفرمایید. فعلا نمی‌توانید با کسی صحبت کنید. سوالی داشتید از روابط عمومی آموزش و پرورش بپرسید».
کسی که خودکشی می‌کند، قهرمان نیست
این‌ها بخشی از داده‌های میدانی بود که خبرنگار فراز با حضور در محله محل سکونت خانواده خاوری در «شهر ری» به دست آورد. اطلاعاتی که در فضای مجازی و رسانه‌ای کمتر کسی به دنبال آن است، چون هدف چیز دیگری است. در فضای مجازی عده‌ای در حال ساختن قهرمان از «آرزو خاوری» هستند. بدون آن که بدانند خود می‌توانند به عامل شیوع ویروس خودکشی در میان نوجوانان تبدیل شوند. این افراد خودکشی آرزو خاوری را به دستاویزی برای رسیدن به اهداف خود تبدیل کرده اند.
این در حالی است که ساختن تصویر قهرمانانه از افرادی که خودکشی کرده‌اند می‌تواند پیامد‌های زیان‌آوری برای جامعه، به‌ویژه نوجوانان و جوانان داشته باشد. تحقیقات روان‌شناختی نشان می‌دهد که وقتی رسانه‌ها یا جامعه به شکل ستایش‌آمیزی درباره خودکشی صحبت کنند، احتمال بروز موارد جدید خودکشی افزایش می‌یابد. به این پدیده «اثر وِرتِر» می‌گویند که از نام رمان «رنج‌های ورتر جوان» نوشته گوته گرفته شده است. این اثر نشان می‌دهد که تمجید از افرادی که خودکشی کرده‌اند، می‌تواند به تکرار رفتار‌های مشابه در افراد دارای شرایط روحی و روانی نامناسب منجر شود، چون ممکن است به‌اشتباه فکر کنند که خودکشی راهی برای رهایی یا به‌دست آوردن توجه و همدلی است. از سوی دیگر ساختن چهره قهرمانانه از فردی که خودکشی کرده، این باور نادرست را تقویت می‌کند که پایان دادن به زندگی می‌تواند پاسخی مشروع یا حتی باشکوه به رنج‌ها و مشکلات باشد.

برای نوجوانان و جوانان تصویرسازی‌های قهرمانانه از خودکشی بسیار خطرناک است. این گروه سنی معمولا بیشتر تحت تأثیر رفتار و عقاید دیگران، قرار می‌گیرند و ممکن است به اشتباه خودکشی را به عنوان روشی برای مطرح شدن یا جلب توجه تلقی کنند.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/1303432/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اشترکالی خوب است اما روی او ریسک نمی‌کنم

رفیعی به دنبال طلسم‌شکنی در پرسپولیس

طارمی و رونالدو در تیم منتخب هفته فیفا

بازیکن استقلال به دیدار با پاختاکور رسید

دردسر جدید فدراسیون فوتبال؛ ورزشگاه آزادی تا دی هم آماده نمی‌شود

ساکت در وطنی نساجی را تمرین می‌دهد

گاهی اوقات حرف‌هایی هست که مجبوری تو قلبت پنهون کنی

بهنوش بختیاری در فصل جدید جوکر

وقتی زیرآب‌زنی جواب نمیده!

ایران بزرگ ترین مصرف کننده آنتی بیوتیک در جهان!

حس و حال یک نوازنده خوش ذوق به هنگام تست یک ساز جدید

آمار نگران کننده ولادت‌ها در ایران؛ زیر 1 میلیون نفر!

جزئیات سرقت از زنان با بستن دست و دهان آن ها؛ 3 نفر از بانوان سالخورده فوت کردند

باران پاییزی در کاخ نیاوران تهران

بهترین تبلیغ دین

پخت شامی مرغ بازاری

هر آنچه نیاز است درباره دیابت بدانید

راهکارهای ساده در جهت جلوگیری از سکته مغزی

شیوه بلند کردن اجسام به طور صحیح

بیماری دیابت را جدی بگیرید!

فواید بازی با آینه برای کودکان

تیم های ملی کشتی آزاد و فرنگی بامداد امروز راهی مسکو شدند

شهرآورد حساس خودروسازان در هفته نخست لیگ برتر والیبال زنان

فلیک به دنبال پلن B برای روزگار بدون یامال

رئال: اندریک فعلا فروشی نیست

خیابانی: شما مردم را دوست ندارید و برای پول بازی می کنید!

هاشم بیگ زاده: انتقادات آقای خیابانی از تیم ملی شخصی شده است

دلایل کم شدن محبوبیت تیم ملی از زبان هاشم بیگ‌زاده

اسکوچیچ و پاسخ به سؤال عجیب: پیشگو نیستم

زارع: قرار نبود از پاداش مالیات کم شود

احتمال نیمکت نشینی علیرضا بیرانوند در تراکتور

مادام گلوریا در طبقه 21

دسیسه شرم‌آور شوهر برای زن جوانش

‌‌فیلم عجیب از تصادف پژو با الاغ

هواپیمای بدون صندلی در حال سفر از برزیل به آفریقای جنوبی!

صدای این ویدیو تراپی محض است!

اثر مشابه «بربرین» استخراج شده از زرشک با قرص متفورمین

وقت نمایش تیم موسیمانه فرا رسید!

جواد خیابانی: بازیکنان جوان ما ویترین هستند

دلایل عدم همکاری دستیاران فرگوسن با دیوید مویس در منچستریونایتد

هاشم بیگ زاده: بازیکنان تیم ملی تمرکز ندارند

هاشم بیگ زاده: با منطق انتقاد کنید

هاشم بیگ زاده: تیم ملی در فاز دفاعی بالانس نیست و مدافعان ما ثبات ندارند

هاشم بیگ زاده: ما پیش از شما به جام جهانی رفتیم

برتری ملی پوشان جوان بسکتبال با ویلچر مقابل هند

وضعیت گلیج بعد از یکسال دوری و حضور در لیگ پادوبنی

سرمربی فرانسوی سپاهان به اصفهان آمد

یک عکس یک روایت: وبا شهر را بی صاحب کرده بود

صد بار بهتون گفتم دختر باید مهربون باشه!

تیزر آهنگ جدید «شب بخیر» با صدای حمید هیراد