آریا بانو -
ایران /
پسر جوانی که به جرم قتل یک جوان دیگر حکم قصاص گرفته بود، با رضایت
مادر مقتول از چوبه دار رهایی یافت.
شامگاه اواخر مهرماه امسال بود که پیکر خونین و نیمهجان
پسر 21 سالهای که با ضربه چاقو به ناحیه قفسه سینهاش مجروح شده بود به بیمارستانی در پاکدشت منتقل شد. چند
ساعت بعد، با وجود تلاش کادر درمان،
پسر جوان تسلیم مرگ شد. با اعلام موضوع به پلیس و تیم جنایی، جسد به دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران شناسایی عامل قتل را در دستور کارشان قرار دادند.
در اولین گام از تحقیقات، مأموران به محل درگیری در محدوده شهرک کاروان رفتند و پس از گفتگو با شاهدان درگیری دریافتند که عامل قتل
پسر 19 سالهای بوده است که خیلی زود شناسایی شد، اما وی به قصد فرار از دست مأموران به سمت اردبیل حرکت کرده بود که
ساعت 3 بامداد در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت شد.
متهم پس از انتقال به پلیس آگاهی و در بازجوییهای اولیه به درگیری با مقتول اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: شب
حادثه از خانهمان بیرون آمدم که یکی از دوستانم را دیدم. با او به سر خیابان رفتیم و ایستادیم که
سیگار بکشیم. همان موقع مقتول سر رسید و با اعتراض به من گفت که نباید سر کوچه بایستم. همین موضوع باعث درگیری ما شد. در نهایت چند نفر از بچهمحلها ما را جدا کردند.
وی ادامه داد: چند دقیقه بعد میخواستم به خانه برگردم که او به یکباره از پشت سر با چاقو به من حمله کرد و 2 ضربه هم به دستم زد. من هم در حالی که خون از دستم جاری شده بود، چاقویی را از جیبم بیرون آوردم و به سمتش پرتاب کردم که چاقو ناخواسته به سینهاش خورد و روی زمین افتاد. من هم فرار کردم. باور کنید در آن لحظه از ترسم چاقو را بیرون کشیدم تا از خودم دفاع کنم.
متهم اظهار کرد: جراحت دستم به حدی بود که ناچار شدم به درمانگاه بروم و دستم را بخیه بزنم. همان شب با یکی از بچهمحلهایمان تماس گرفتم تا جویای حال آن
پسر بشوم که فهمیدم فوت کرده است. بعد، از ترس اینکه بازداشت شوم، شبانه به سمت اردبیل حرکت کردم کردم که مأموران دستگیرم کردند.
در حالی که دوربینهای مداربسته صحنه درگیری را ضبط کرده و کارشناسان پزشکی قانونی بریدگی عمیق روی دست متهم را تأیید کرده بودند، وی روانه زندان شد. در این میان، وکیل متهم برای جلب رضایت
مادر مقتول که تنها ولی دم پرونده بود، وارد مذاکره شد و توانست با کمک چند نیکوکار رضایت وی را جلب کند.
مادر مقتول گفت: همسرم 16 سال پیش ناپدید شد و دیگر برنگشت. من پسرم را تنها و با سختی بزرگ کرده بودم از وقتی تنهاپسرم را هم از دست دادهام، دیگر امیدی به زندگی ندارم. میخواستم قاتلش را قصاص کنم، اما وقتی خواهش و التماسهای
پدر متهم را دیدم و فهمیدم او یک کارگر زحمتکش است که با زحمت زیاد پسرش را بزرگ کرده، تصمیم گرفتم به جوانی پسرش رحم کنم و او را ببخشم.
با اعلام گذشت
مادر مقتول، قرار شد
پسر جوان از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان
تهران پای میز محاکمه بایستد.