آریا بانو
امان از این صداوسیمای مرگ‌اندیشِ مرگ‌ستایِ بی‌ذوق!
چهارشنبه 26 دي 1403 - 14:16:59
آریا بانو - عصر ایران / اینها نه تولید شادی و موقعیت متفاوت بلدند. نه ذوق دارند. یک تخصص دارند و آن هم ستایش مرگ است و این که خیال می‌کنند همه دنیا در گمراهی است و کل راز هستی را فقط در گوش اینها گفته‌اند. 
 اهدای کفن به هادی عامل گزارشگر محبوب و خلاق و بااخلاق مسابقات کشتی در یک برنامه تلویزیونی و انعکاس گسترده آن در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به اندازه‌ای واکنش منفی داشته که رییس سازمان صدا و سیمای برخوردار از 24 هزار میلیارد تومان بودجه سالانه هم آن را اشتباه دانسته است.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی البته اهل عذرخواهی نیست و ویدیوی انتقادی میهمان برنامه را هم پخش نمی‌کند منتها رییس‌شان قبول کرده اشتباه بوده است و این اتفاق کمی در رسانه‌ای نیست که از مصاحبه وزیر فرهنگ مملکت فقط یک دقیقه پاسخ به سؤال خودشان را پخش می‌کند آن هم 20 دقیقه بعد از شروع اخبار ساعت 21.
مجری جوان یک جعبه مقابل آقای هادی عامل می‌گذارد و به او می‌گوید این آیندۀ شماست! محتوای آن چیست؟ یک قواره کفن و یک اعلامیه ترحیم!
چندش و انزجار از این رفتار در سیمای هادی عامل هویداست و اعلامیه را برمی‌گرداند و به صراحت می‌گوید از این کار ناراضی است و بعد برنامه هم گفت دل او راشکستند و خواسته بود این قسمت پخش نشود اما از آنجا که سازمان صدا و سیما برای نظر میهمانان و مخاطبان ارزش وافری قایل است وقعی نمی نهد و هم در تابستان پخش کرد و هم در زمستان!
توجیه مجری این بود که می‌خواستیم به مرگ توجه دهیم و این که همه بدانیم عاقبت کار همین است. (طفلک غوره نشده می‌خواست مویز شود). آقای عامل به درستی گفت این را به کسانی که حق را ناحق می‌کنند یادآور شوید نه من که عمری با صداقت زندگی کرده‌ام و از مرگ هم نمی‌هراسم.

هر چند رییس صدا و سیما قبول کرده این کار اشتباه بوده اما با روح کنونی این رسانه سازگار است که اصرار دارد خودش به خودش بگوید ملی و به لحاظ سیاسی منعکس کننده نظرات 20 درصد رأی دهنده به سعید جلیلی باشد نه 80 درصد مخالف او و نشان می دهد این صدا و سیما تا چه حد مرگ‌ستا و مرگ اندیش و بیگانه با ذوق و خلاقیت است.
 مشکل اصلی در نوع نگاه این جماعت و خود‌حق‌پنداری و بی تخصصی‌شان در اجراست و معلوم نیست اینها را کجا تربیت می کنند و در دانشکده شان دقیقا چی یاد می دهند که این قدر بی مزه و پرت اند. روزگاری مجریانی چون عادل فردوسی‌پور و رضا رشیدپور و محمود شهریاری را با خنده‌های خاص و شیرین و واقعی‌شان می‌شناختیم و حالا چند تا بچه را آورده‌اند و یکی به آدمی در سن پدرش کفن هدیه می‌دهد. این کار را اگر با پدرش انجام داده بود قطعا یک سیلی بر چهره او می‌نواخت بس که زشت و چندش‌آور است.
 این جماعت خیال می‌کنند کل جهان از پایان زندگی غافل است و تنها اینان به هستی و راز آن و مرگ می‌اندیشند و یکی نیست بگوید: از 60 تا 70 هزار سال قبل که انسان خردمند در این زمین به وجود آمده 200 میلیارد آدم آمده‌اند و به جز 8 میلیارد فعلی که زنده اند بقیه رفته‌اند و این‌گونه نیست که فقط شما اهل تأمل باشید. 
 مارتین هایدگر انسان را موجودی معطوف به مرگ توصیف می‌کند که در تمام عمر برای رهایی از کمند آن می‌کوشد و دست آخر البته تسلیم می‌شود.
 نه خیام که از بی ثباتی دنیا گفته و نه صادق هدایت و نه دیگران که به مرگ توجه داشتند با کفن توضیح ندادند. نگاه کنید که شاملو چگونه توصیف می کند. مشکل اینها این است که نه شعر می‌خوانند نه گلی هدیه می‌گیرند و هدیه می دهند و نه با موسیقی اشنایند و خیلی که به خودشان فشار آوردند شمع را کشف کردند و ذوق ادبی هادی عامل را دیدیم که گفت شمع قصه متفاوتی دارد.
 موضوع مرگ دغدغه همه است ولی اینها خیال می‌کنند باقی غافل‌اند در حالی که تلاش برای مقابله با بیماری یا ازدیاد نسل یا بر جای گذاشتن یادگار همه برای آن است که می‌دانیم می‌میریم و می خواهیم قدری بیشتر بمانیم هر چند بشر توفیق چندانی در افزایش طول عمر پیدا نکرده و اگر چه متوسط عمر کمی زیاد شده اما 2400 سال قبل هم افلاطون 82 سال زندگی کرده بود!
 به خاطر همین بیشتر به کیفیت زندگی توجه می شود. صدا و سیمای ما اما مروج مرگ است و در مراسم شادی مذهبی به شکل محسوسی نمی‌داند چه کند.
 مشکل‌شان یکی در نوع اندیشه است و دیگری در تاراندن مجریان این کاره.
 این جماعت وقتی بخواهند بامزه‌تر شوند بی‌مزه‌تر می‌شوند و مثل این قضیه حال همه را به هم می‌‌زنند.
 هادی عامل خیلی نجابت به خرج داد شاید اگر یکی دیگر بود از کوره درمی‌رفت و می‌گفت کفن را بده به فلان رییس یا بهمان بستگانت و نشان داد گزارش کشتی روحیه جوان‌مردی را در او تقویت کرده است.
افسوس که گرفتار اینها شده‌ایم و بی‌شک آموزش و پرورش فرسوده و ملال‌آور و صدا و سیمای مرگ‌ستای و مرگ‌اندیش در کنار مشکلات معیشتی شادابی را از ایرانیان گرفته در حالی که کارگر و کشاورز و کاسب و معلم در پایان کار روزانه به لختی استراحت و آرامش نیاز دارند و وظیفه مصرح تلویزیون همین است. 
در همین صدا و سیما و قبل از دوران جبلی – جلیلی مگر منصور ضابطیان با رادیو هفت و عادل فردوسی‌پور با نود و رضا رشید‌پور با شب‌های شیشه‌ای و مهران مدیری با دورهمی لحظات مفرح خلق نمی‌کردند؟
این مجریان خام و بی تجربه با عینک‌های ایدیولوژیک فکر می‌کنند ادا دربیاورند کافی است در حالی که نه هر که سر بتراشد قلندری داند.
همان پرسش مشهور مدیری( عاشق شدی؟) را دیگری بگوید سوء‌تفاهم ایجاد می‌کند ولی بلد بود. این بی ذوق های تازه تزریق شده به سازمان اما خیال می کنند با چهار تا ادا و اصول کار تمام است و شومن درجه یک البته زنده یاد منوچهر نوذری بود که می‌دانست چگونه رفتار کند.
اینها نه تولید شادی و موقعیت متفاوت بلدند نه ذوق دارند. یک تخصص دارند و آن هم ستایش مرگ است و این که خیال می‌کنند همه دنیا در گمراهی است و کل راز هستی را فقط در گوش اینها گفته‌اند.

http://www.banounews.ir/fa/News/1340794/امان-از-این-صداوسیمای-مرگ‌اندیشِ-مرگ‌ستایِ-بی‌ذوق!
بستن   چاپ