آریا بانو
آتش زدن زن جوان به دلیل پاسخ منفی به خواستگارش
شنبه 22 دي 1403 - 14:24:48
آریا بانو - اعتماد /روز حادثه مرد خواستگار با در دست داشتن بطری بنزین به مغازه زن مورد علاقه‌اش مراجعه کرده است. سپس با ریختن بنزین در داخل مغازه و روی بدن زن، فندک را روشن و فرار کرده است... .
5 دی ماه جاری، «غزاله حدودی» زن 28 ساله‌ای که در یک مغازه مشغول به خیاطی بوده از سوی مردی حدودا 35 ساله به نام «سیروان» که خواستگارش بوده به آتش کشیده می‌شود. سیروان، خود نیز در این آتش‌سوزی دچار سوختگی شده، اما بعد از متواری شدن از محل جنایت، خودزنی کرده است. قاتل در حال حاضر در بیمارستان کوثر بستری است، اما غزاله بعد از یک هفته که در بیمارستان بستری بوده بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داده است.
روایتگر
چشم‌هایم را که می‌بندم هنوز هم می‌توانم غزاله را ببینم که غروب چهارشنبه با بدنی سوخته از مغازه بیرون کشیده شد؛ زمستان است و در آن فضای نیمه تاریک، نوری از پشت شیشه مغازه‌های دیگر عبور می‌کند تا صورت سوخته غزاله را به تصویر بکشد. احتمالا تا قبل از این حادثه داخل مغازه روی میز خیاطی او مجله‌ای از کاغذ نرم و براق، عکس زن‌های خوشگل درست شده که لباس‌های عالی و معرکه پوشیده بودند، خودنمایی می‌کرده؛ شاید مجله وُگ. تصاویر زنان و دختران این‌گونه مجلات و تصاویر زنان و دخترانی که گاهی به خاطر جواب منفی به خواستگارشان به آتش کشیده می‌شوند و می‌میرند از گوشه ذهنم محو نمی‌شود. این فضاها و این تصاویر همیشه با من هستند.

غزاله یک هفته بعد در بیمارستان جانش را از دست داد
این حادثه در شهر نایسر سنندج واقع در استان کردستان رخ داده است. «یوسف حدودی» پدر غزاله در مورد جزییات روز حادثه به «اعتماد» می‌گوید: «ساعت 5 بعدازظهر روز حادثه، سیروان با من به شهر آمد تا من کارم را انجام دهم. بعد به من گفت به خانه‌شان برمی‌گردد. تا آن روز من نمی‌دانستم این مرد از دخترم خواستگاری کرده است. غزاله هم در این باره هیچ چیز به من نگفته بود، اما آن روز حدود ساعت 7 بعدازظهر پسرم با من تماس گرفت و گفت مغازه غزاله و خود غزاله به آتش کشیده شده؛ سریع خودم را به مغازه رساندم و غزاله را از مغازه بیرون آوردیم. غزاله حرف می‌زد و مرتب می‌گفت؛ سیروان این کار را انجام داده، حقم را از او بگیرید. وقتی هم آمبولانس آمد غزاله داخل آمبولانس همان حرف‌ها را تکرار می‌کرد. غزاله یک هفته در بیمارستان کوثر بستری بود و بعد از یک هفته در بیمارستان جانش را از دست داد. دخترم دچار سوختگی 60 درصدی شده بود و پزشکان به ما می‌گفتند دو بار او را جراحی کردند.»
پدر غزاله در ادامه می‌گوید: «سیروان بعد از اینکه مغازه و غزاله را به آتش کشیده خودش هم دچار سوختگی شده، اما سوختگی او شدید نبوده است. سیروان پس از فرار از مغازه به سمت خانه رفته، اما چون آشنایان با او تماس گرفتند و گفتند چرا مغازه غزاله را به آتش کشیدی، خودزنی کرده است. در حال حاضر هم در بیمارستان کوثر بستری است. ماموران تا الان به ما هیچی نگفته‌اند. حتی نگذاشته‌اند ما سیروان را ببینیم. اگر این مرد زنده بماند ما تقاضای قصاص داریم؛ غزاله تا لحظه آخر از من درخواست کرده بود که حقش را از این مرد بگیریم.»
سیروان چند بار قبل از حادثه غزاله را تهدید کرده بود
پدر غزاله در مورد زندگی دخترش می‌گوید: «غزاله از همسرش جدا شده بود و در یک مغازه به کار خیاطی مشغول بود. غزاله با دختر 11 ساله‌اش در همان شهرکی که ما زندگی می‌کنیم، زندگی می‌کردند. غزاله 16 ساله بود که ازدواج کرد، اما به خاطر اعتیاد همسرش از او جدا شد، اما ما نمی‌دانستیم که سیروان چند بار به مغازه دخترم رفته و او را تهدید کرده بود؛ سیروان به دخترم گفته بود اگر پیشنهاد ازدواج مرا رد کنی آتشت می‌زنم؛ اینها را دختر 11 ساله غزاله به ما گفته است. غزاله به دخترش گفته بود در مورد سیروان نباید با کسی حرفی بزند، چون ماجرا برایش اهمیت ندارد. دخترم تهدیدهای سیروان را جدی نگرفته بود. غزاله قصد نداشت ازدواج کند. می‌خواست تمام وقتش را صرف دخترش کند. سیروان حدودا 35 سال داشت. سال گذشته زنش بیماری سرطان گرفت و از دنیا رفت. سیروان یک فرزند خردسال داشت. وضع مالی او بد نبود، اما غزاله خودش مستقل بود و کار می‌کرد. شاهدان آن روز دیده‌اند که سیروان بطری به دست داشته و وارد مغازه شده و غزاله و مغازه را با هم به آتش کشیده است. خودش هم دچار سوختگی شده، اما شدت سوختگی خفیف بوده و فرار کرده است. چند ساعت بعد از این اتفاق هم به ما خبر دادند که سیروان خودزنی کرده است. حالا هم که در بیمارستان بستری است. به ما گفته‌اند حالش مساعد نیست.»
در جرایمی که فرد به قصد کشتن عمل سوزاندن را انجام داده، قتل عمدمرتکب شده است
«محمد‌جعفر ساعد»، جرم‌شناس در مورد برخی مردانی که در قبال شنیدن پاسخ منفی اقدامات هولناکی از جمله آتش زدن زنان و دختران می‌کنند، می‌گوید: «مرز عشق و تنفر از یک سو و مرز خودخواهی و دیگرخواهی از سوی دیگر بی‌کران ظریف و نحیف است. وقتی این دو با هم ترکیب می‌شوند، لایه پیچیده دیگری از شخصیت انسان به نمایش گذاشته می‌شود. وقتی عشق با حس خودخواهی توام می‌شود و پاسخ منفی در کنار آن قرار می‌گیرد از آن تنفر برمی‌خیزد و چنان شدتی پیدا می‌کند که قاعده «همه یا هیچ» را به رخ می‌کشد. این مقوله در مواردی به وجود می‌آید که عشق بنیان خواستگاری مردی از زنی می‌شود، اما نه همواره خواستگاری‌ها مبتنی بر عشق است و نه همواره اقدام به قتل زن از ناحیه مرد به جهت خواستگاری بر بنیاد عشق است. با این حال، خودخواهی نمونه بارز این واقعه است. اگر این خودخواهی توام با علاقه مرد باشد، شدت آن بیشتر و بیشتر می‌شود. گاهی روابط زن و مرد خواستگار در یک برهه زمانی کوتاه یا بلند موجب علقه می‌شود و عدم پاسخ به این علقه، مرد خواستگار را به این سمت سوق می‌دهد که رو دست خورده و باید جبران کند. بنابراین انتقام بارزترین انگیزه مرد می‌شود. گاهی عدم رضایت از سوی زن به والدین او مرتبط می‌شود و زن صرف نظر از موافق یا مخالف بودن، عامل پاسخ منفی او والدین می‌شود. اینجا، اگر میان زن و مرد پیش از خواستگاری رابطه‌ای وجود داشته باشد، چه بسا مرد در راستای انتقام از والدین این زن، به منجلاب بزهکاری وارد شود. گاهی علقه‌ای شکل گرفته و به ناگاه، زن به‌رغم وجود این علقه، به خواستگاری دیگر جواب مثبت می‌دهد و مرد خواستگار مورد صحبت ما به مرز جنون می‌رسد و تنها راه رهایی از این فشار عاطفی را در مرگ زن می‌بیند.»
او در ادامه می‌گوید: «مقصود از ذکر این نمونه‌ها و نمونه‌های دیگر این است که مشخص شود؛ برای وقوع چنین رویدادهای جنایی دلخراش، نمی‌شود صرف یک عامل تمرکز داشت و باید از عوامل سخن گفته شود. یکسری عوامل که امروز با ترکیب دو رویکرد کلان زیستی و محیطی در چهره تازه‌ای به نام زیست محیطی در چند دهه اخیر نمودار شده، دست به دست همه داده تا جامعه شاهد چنین وقایعی باشد و در شوک آن بماند. نمونه‌های مذکور نشان می‌دهد که انگیزه‌ها، متفاوت است و عوامل نیز مختلف. افزون بر این، قوم، مذهب، زبان و نژاد نیز به سهم خود در این واقعه می‌تواند نقش‌آفرینی کند و سن مردان مجرم در این قضیه و میزان تجربه آنها از زندگی نمی‌تواند مدنظر نباشد. تمرکز بر یک عامل و غافل ماندن از عوامل دیگر، منتهی به راه‌حل مطلوب نمی‌شود. در نتیجه هر مورد و قضیه‌ای که روی می‌دهد، مختصات و ویژگی‌های خاص خود را دارد و نمی‌شود با نگاهی کلی بدان نظر افکند و آن را تحلیل کرد.»
محمدجعفر ساعد در مورد انگیزه این‌گونه مردان نیز می‌گوید: «البته نمی‌شود با قاطعیت انگیزه این مردان خواستگار را در انتقام خلاصه کرد، چراکه برای اقدام به سوزندان زنان الزاما انگیزه انتقام نیست که خودنمایی می‌کند. گاهی انگیزه انتقام کافی نیست، بلکه صرفا اثبات کردن مرد خواستگار به خود یا سایرین است که از او یک قاتل یا جارح عمدی می‌سازد. گاهی نیز گره‌های روانی است که در طول عمر با مرد همراه بوده و به ناگاه جواب منفی بسان جرقه‌ای عمل می‌کند که بدان وسیله مرد خواستگار برای رهایی از این گره‌های روانی در یک لحظه دست به این اقدام می‌زند. حتی ممکن است برای بسیاری از آدم‌هایی که از مرد خواستگار شناخت دارند و او را می‌شناسند، سخت باشد که قبول کنند مرد متعارف و متشخص همیشگی دست به چنین جنایت فجیعی زده است. در دسته‌بندی مجرمان مکتب تحققی، ما شاهد مجرمان اتفاقی یا احساسی و هیجانی هستیم که قدرت انطباق آنها با هنجارهای اجتماعی بسیار بالاست، ولی ظرفیت جنایی آنها اندک و پایین. بر اساس اندیشه این مکتب، میزان انطباق اجتماعی مجرم از یک سو و میزان ظرفیت جنایی او از سوی دیگر منتهی به پنج دسته مجرم می‌شود و مجرمان هیجانی یا اتفاقی یکی از این دسته‌های پنجگانه هستند. این اشخاص، در روند اجتماعی در زمره اشخاص متعارف جامعه هستند که به خوبی از آداب و رسوم و ارزش‌ها و هنجاری اخلاقی و اجتماعی پیروی می‌کنند و جامعه به حقیقت آنها را به عنوان عضوی عادی و معقول پذیرفته است، اما این اشخاص در موقعیت‌های خاص از جمله شوک عاطفی یا عصبی و واقعه‌ای محیطی که بر ذهن و روان آنها وارد آمده به ناگاه عنان از کف داده و آنچه نباید انجام دهند را انجام می‌دهند. این‌گونه افراد وقتی به حالت عادی بازگردند، معمولا پیشمان و درمانده در طلب بخشش جامعه هستند.»
این جرم‌شناس همچنین در پاسخ به اینکه چنین اعمالی در قانون با چه مجازاتی روبه‌رو می‌شود، می‌گوید: «تحلیل جنایی این واقعه از منظر حقوق جنایی و شناسایی مصداق مجرمانه رفتار ارتکابی به نتیجه حاصل از این سوزاندن بستگی دارد. اگر در سوزندان، زن جان به جان آفرین تسلیم کند، جرم ارتکابی با لحاظ عنصر ذهنی یعنی قصد مرد بر کشتن زن و احراز آن و لحاظ سایر شرایط لازم قانونی، او مرتکب قتل عمدی شده است و اگر زن به‌رغم سوختگی زنده بماند، ایراد جراحت عمدی نسبت به او است که مجازات مرتکب بر حسب نوع سوختگی چه بسا منتهی به قصاص عضو او شود.»

http://www.banounews.ir/fa/News/1338465/آتش-زدن-زن-جوان-به-دلیل-پاسخ-منفی-به-خواستگارش
بستن   چاپ