آریا بانو - ایسنا / در گذشته این تصور وجود داشت که بهترین سن برای استعدادیابی فرزندان سنین راهنمایی و دبیرستان است، درست زمانی که در مدرسه انتخاب رشته صورت میگیرد و بچهها با آموزشهای نسبتا یکسانی که دریافت کردهاند باید در خصوص آن تصمیم بگیرند. این مسئله که آموزشهای یکسان تا چه حد در مسیر کشف و یا انسداد استعدادهای آنهاست مجال خود را خواهد داشت.
کارشناسان معتقدند سن این استعدادیابی پایینتر آمده و به دبستان و پیش از دبستان رسیده است. علیرغم اینکه سهم قابل توجهی از این مسئله توسط آموزش و پرورش و مشاوران تحصیلی در مدارس صورت میگیرد، به نظر میآید نقش
خانواده و نگاهی که به رشد و کشف استعداد فرزندان خود دارند در سالهای ابتدایی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین منظور سراغ سید نورالدین محمودی، پژوهشگر علوم تربیتی و استادیار گروه فلسفه برای
کودکان رفتیم تا در اینباره با ایشان گفتوگو کنیم که در ادامه پیش روی شما قرار میگیرد:
شناسایی استعداد، در چه دورهای از اهمیت بیشتری برخوردار است؟
استعدادیابی فرآیندی است که در هر زمانی امکانپذیر است، اما کودکی و دوران قبل از ورود به مدرسه بهترین دورهای است که والدین میتوانند زمینههایی را فراهم کنند تا استعدادهای فرزندانشان شکوفا شود. از دو سالگی زبان به وجود میآید و بعد از آن، از سه سالگی کودک از خود تواناییهایی بروز میدهد و در این جا
خانواده باید موقعیتهای مختلفی را در اختیار کودک خود قرار دهد و تجارب اطراف او را غنی کند ، به این وسیله استعدادهای بالقوه به مرور بالفعل میشود. محرکهایی مانند قصه، نقاشی و امور هنری که کودک میتواند در او احساس همذاتپنداری کند و همچنین کنجکاوی او را نسبت به محیط و علایق برانگیزد.
بخشی از کشف استعداد بچهها در مدرسه صورت میگیرد و شکل جدیتری به خود میگیرد اما آیا میتوان همه سهم این ماجرا را به عهده آموزش و پرورش گذاشت؟ نقش
خانواده در این زمینه چیست؟
اینکه کشف استعداد وظیفه
خانواده است یا آموزش و پرورش باید گفت که هر یک جایگاه خود را دارند. نقش
خانواده بسیار مهم است. یک جنبه مهمی از شخصیت کودک در
خانواده شکل میگیرد و هویتیابی میشود، پس از همان ابتدا شناسایی استعداد در
خانواده باید انجام بگیرد.
اما این که
خانواده چگونه میتواند به این مسئله توجه کند، نیازمند شرایطی است. خانوادهها باید در این زمینه دانش خود را افزایش دهند و از مشاورانی برای استعدادیابی
کودکان خود کمک بگیرند.
موقعیت مهد کودک، موقعیت خوبی است که کودک در میان همسالان خود تعاملاتی دارد و در محیطی خارج از
خانواده قرار دارد و یک نوع استقلال طلبی را بدست میآورد و در آن موقعیت مهارتهای اجتماعی و مهارتهای کلامی خود را توسعه میدهد.
خانواده از این دوره به بعد میتواند مکمل نقش آموزش و پرورش باشد.
ما تا استعدادی را در فرزندمان کشف میکنیم آن را با آموزش گره میزنیم، آیا این کار روش درستی برای تقویت استعداد آنها است ؟
خانوادهها بیشتر باید زمینههایی را فراهم کنند تا
کودکان سراغ علاقههای خود بروند . والدین نباید به زعم و احساس خود کودکانشان را به یک حوزههایی هدایت کنند. نقش آنها باید تسهیلگری در این زمینه باشد و نه هدایت آنها.
روش کشف استعداد صرفا از طریق آموزش نیست، بلکه باید امکان تجربه کردن یعنی آزمون و خطا را به آنها داد و در جایی اگر علاقهای به کاری را در کودک خود دیدیم او را به سمت آموزش بیشتر تشویق کنیم.
اما در این زمینه مشاوران نیز میتوانند به کمک کودک و
خانواده بیایند. تستهایی وجود دارد مثل تست گاردنر(تست هوش چند گانه) و تست هالند(رغبت سنجی شغلی و تحصیلی) و تست وکسلر(برنامهریزی و ارزیابی
سلامت فکری) که اینها به کمک تجربهگرایی کودک میآید و در موقعیتها به استعدادیابی او کمک میکند.
استعداد چه فاکتورهایی دارد؟
علاقه میتواند یکی از فاکتورهای استعداد باشد،
کودکان به آنچه علاقه داشته باشند آن را دنبال میکنند همچنین علاقه سبب میشود به آن هدف توجه بیشتری داشته باشند و تجاربشان در آن زمینه غنیتر شود.
جنبههایی دیگری هم وجود دارد که با قرار دادن
کودکان در موقعیتهای واقعی زندگی میتوانیم بدانیم آنها در چه موقعیتهایی شور و هیجان بیشتری از خود نشان میدهند و در چه موقعیتهایی میتوانند
مدیریت بهتری از خود نشان دهند و عقل و احساس خود را توامان به کار ببرند.
آیا صرف علاقه به چیزی میتواند استعداد در آن زمینه محسوب شود؟
علاقه میتواند محرک یادگیری باشد اما به تنهایی برای استعداد داشتن در زمینهای کافی نیست اینجاست که آموزش به کمک علاقه فرد میآید تا این مسیر را برایش هموارتر کند. استعدادیابی یعنی شناختن تواناییهای نهفته در
کودکان که از آن بیخبریم. آموزش و تمرین در مسیر علاقهمندیها میتواند استعدادهای نهفته را تقویت کند.
استعداد، مهارت، هوش! بین اینها تفاوتی هست؟
قطعا بین استعداد، مهارت و هوش تفاوت وجود دارد و همین مسئله باعث میشود که گاهی افراد در زمینههای تحصیلی و شغلی خود تصمیمات متفاوتی بگیرند. هوش یک ظرفیت ذهنی است که باعث میشود ما کارها را با سرعت بیشتری انجام دهیم و این یک ظرفیتی است که عمومیت دارد.
استعداد اما یک توانایی در حوزهای خاص است مثل استعداد در نقاشی، استعداد در
فوتبال که توانایی خاص هر فرد محسوب میشود.
مهارت امری کاملا اکتسابی است و از طریق آموزش و در معرض یادگیری قرار گرفتن صورت میگیرد. توجه به این تفاوتها میتواند در تصمیم گیریهای مهارتی، تحصیلی و شغلی به افراد و خانوادهها کمک کند.
http://www.banounews.ir/fa/News/1308332/همه-نابغه-هستند-به-شرطی-که-استعداد-آنها-کشف-شود