آریا بانو
داستانک/ بهلول و گردوی دعا
يکشنبه 27 مرداد 1398 - 15:56:45
آریا بانو -
داستانک/ بهلول و گردوی دعا
٠
٠
یکی بود / فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: «بشکن و بخور و برای من دعا کن.»
بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد. آن مرد گفت: «گردوها را می‌خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!»
بهلول گفت: «مطمئن باش اگر در راه خدا داده‌ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»

http://www.banounews.ir/fa/News/186686/داستانک--بهلول-و-گردوی-دعا
بستن   چاپ