آریا بانو
با مادر یکی از شهدای مبارزه با مواد مخدر؛ جان ما با محمود رفت
پنجشنبه 6 تير 1398 - 17:49:55
آریا بانو -
با مادر یکی از شهدای مبارزه با مواد مخدر؛ جان ما با محمود رفت
٣٤١
٠
جام جم / مادر به این تکیدگی را فقط می‌شود لابه لای مادران شهدای گمنام پیدا کرد. بین مادران مفقودالاثرها که حسرت آمدن تکه استخوانی را می‌کشند. حرف زدن با مادر شهید محمود رفیعی میاندشتی دل می‌خواهد، نه که جوانش قبر نداشته باشد، دارد، نه که جسمش مفقود باشد؛ نیست اما همین که رفته، همین که یاد و خاطره‌اش مثل موریانه افتاده به زندگی‌شان، برای تکیده شدنش کافی است. او درحاشیه همایش روزجهانی مبارزه با مواد مخدر آمده بود تا تحسین شود، ولی دنیای او کجا و دنیای ما کجا. او بدون محمود فقط جسمی است که گاهی حرف می‌زند و اغلب می‌گرید. حرف زدن با او دل می‌خواست، حتی به اندازه این گفت‌وگوی کوتاه که اشک‌هایش هر خبرنگاری را برای ادامه کار معذب می‌کرد.
خبر شهادت پسرتان را چطور به شما دادند؟
برای نماز مغرب و عشا رفته بودم مسجد. داشتم دعا می‌کردم که‌ای خدا همه بچه‌های این کشور و بچه‌های مرا زیر سایه خودت حفظ کن. از امام زمان خواستم مراقب بچه‌هایم باشد، بعد هم از مسجد بیرون آمدم و رفتم سمت خانه. در راه دامادم را دیدم که گفت مادر زودتر برو خانه. هرچه اصرارکردم نگفت چرا. وقتی آمدم خانه گفتند محمود یک درگیری پیدا کرده. همانجا زدم توی سرم و فهمیدم چه بلایی سرم آمده.
چه روزی بود، چه سالی؟
16 آبان سال 97.
پسرتان از ابتدای خدمتش در نیروی انتظامی در حوزه مواد مخدر کار می‌کرد؟
بله.
شما مخالفت یا ترسی نداشتید؟
نه. چون نه او چیزی ازخطرات برای ما می‌گفت و نه من فکر می‌کردم ممکن است برای پسرم مشکلی پیش بیاید، زیرا همیشه خطر را برای دیگران فرض می‌کردم. یک جورهایی دلم قرص بود که برای محمود اتفاقی نمی‌افتد.
ماجرای شهادت چطور اتفاق افتاد؟
محمود آن روز مسؤول انتقال دو زندانی مواد مخدر به زندان دستگرد اصفهان بود که بین راه به او حمله می‌کنند.
چه کسی حمله می‌کند؟
یکی از زندانیان که داخل ماشین بود و به حبس ابد محکوم شده بود، برادری داشت که مجرم مواد مخدر بود، ولی مرخصی گرفته بود و بیرون زندان بود. وقتی از انتقال برادرش به زندانی دیگر باخبر می‌شود، با سلاح سرراه ماشین قرار می‌گیرد و برای فراری دادن او شروع به تیراندازی می‌کند.
چند گلوله به پسرتان خورده بود؟
یک تیر از سلاح وینچستر که شده بود 57 ترکش.
از قاتل خبر دارید؟
بله او را دستگیر کرده‌اند و برایش حکم اعدام بریده‌اند. حکمش تازه اعلام شده.
اگر او اعدام شود آرام می‌شوید؟
اگر همه قاچاقچیان ایران هم اعدام شوند من آرام نمی‌شوم. من با هیچ چیزی تسلی نمی‌گیرم. دردی در دل ما نشسته که با هیچ زبانی گفتنی نیست.
زندگی بدون محمود خیلی سخت است؟
خیلی سخت. آرام و قرار نداریم. عزیز ما را که کشتند ما هم مردیم. احساس می‌کنم دائم در جهنم هستم.

http://www.banounews.ir/fa/News/171823/با-مادر-یکی-از-شهدای-مبارزه-با-مواد-مخدر؛-جان-ما-با-محمود-رفت
بستن   چاپ