آریا بانو
طنز/ سفیدبرفی و پسر وزیر دانا
چهارشنبه 15 اسفند 1397 - 12:15:46
آریا بانو -
طنز/ سفیدبرفی و پسر وزیر دانا
٣١٣
٠
خراسان / سفیدبرفی دختری بود به سفیدی برف و با چشمای عسلی و روی زیبا و اصلا کیس ازدواج! بعدشم قضیه سیب و جادوگر و شاهزاده و این داستانا که خودتون بهتر از من در جریانین. اما موازی با این داستان، پادشاه یا همون پدر سفیدبرفی وزیری داشت که وزیرش پسری داشت باسواد، عاقل، کوشا، باهوش و خلاصه بسیار حرص درآر. بعد از این که شاهزاده اومد و با گفتن «سلام؛ روزتون به‌خیر. عرضی داشتم.» سفیدبرفی رو از خواب بیدار کرد و ناگهان عاشق هم شدن، قرار شد به زودی یه عروسی مفصل برگزار کنن و این دو گل نوشکفته به هم برسن. شما هم بزنین دست قشنگه رو به افتخارشون.
خلاصه زمان عروسی مشخص شد و همه چی رو آماده کردن. کارت دعوت که به دست پسر وزیر دانا رسید، یهو قرمز شد، سیاه شد، بنفش شد، به خواهش خواهر وسطیش صورتی شد، همه رنگا رو یه دور چرخید. مادرش اومد یه لیوان آب داد دستش و گفت: «چرا حرص می‌خوری پسرم؟ باز جراید تیتری، چیزی درباره وزیرزاده‌ها زدن؟» پسر وزیر گفت: «نه مادر من. بعد از این‌همه زحمتی که پدرم کشیده، تو کارت زده از کودکان دلبند شما در فرصت دیگری پذیرایی خواهد شد. دیگه چه فرصتی؟ حالا که من و خواهرام عروسی نمیریم، نمی‌ذارم شماها هم برین.» مادرش که می‌دونست پسرش از این که نتونسته با سفیدبرفی ازدواج کنه ناراحته، لبخندی زد و رفت.
به پادشاه خبر رسید که همچین اتفاقی افتاده. پادشاه و هیئت همراه رفتن در خونه وزیر و شروع کردن به دلجویی از وزیر و پسرش. پادشاه گفت: «بابا اشتباه پیش اومده. باور کنین ما می‌خواستیم برای بچه‌ها بلیت شهربازی بگیریم که به اونا هم خوش بگذره. اصلا تقصیر این ملیجک یابوئه، من کی گفتم بنویسه در فرصت دیگر پذیرایی خواهد شد؟» بعد هم یکی زد تو سر ملیجک بدبخت که اصلا سواد نداشت، چه برسه به این که بخواد کارت دعوت بنویسه.
خلاصه هر طوری بود وزیر و همسرش و پسرش و خواهرانش رو راضی کردن و اونا هم آشتی کردن. از همه بچه‌ها هم به خوبی پذیرایی شد و اونا هم از پنجره برای بقیه بچه‌هایی که دعوت نشده بودن استخون مرغ پرت کردن که در شادی‌شون شریک باشن. سفیدبرفی و شاهزاده هم به خیر و خوشی مزدوج شدن و سال‌های سال به کشورهای خارجی سفر کردن و استوری گذاشتن و چشم عوام بیچاره رو درآوردن. پسر وزیر هم با دختر وکیل ازدواج کرد و اونا هم خوشبخت شدن.
نتیجه این که اگه کسی رو دوست دارین زود پا پیش بذارین و اگه مجلس می‌گیرین بچه‌ها رو هم دعوت کنین دیگه.
نویسنده : مهرشاد مرتضوی

http://www.banounews.ir/fa/News/134506/طنز--سفیدبرفی-و-پسر-وزیر-دانا
بستن   چاپ