آریا بانو - مینا آتشی: سازندگان آلبوم "پیدای پنهان" میگویند نوع
موسیقی آنها متفکرانه است و شعرها سمتوسوی مشخصی دارند.
سرویس
موسیقی هنرآنلاین: آلبوم "پیدای پنهان" به خوانندگی شاهد سبحانیفر به تازگی منتشر شده است. این آلبوم با تنظیم فهام گوهری شامل 9 قطعه است و در آن گوهری، بابک ریاحیپور، فیروز ویسانلو، مسعود همایونی، همایون نصیری، کریم قربانی، عماد نکویی، مهرداد عالمی، بهرنگ نادری، حامد ملک و پیام مصلحی بهعنوان نوازنده همکاری کردهاند.
آلبوم در فضایی بین
موسیقی پاپ کلاسیک و پاپ راک به اجرا درآمده و اشعار همگی کلاسیک هستند. به بهانه انتشار آلبوم "پیدای پنهان" با سبحانیفر و گوهری گفتوگو کردهایم:
در مورد چگونگی شکلگیری همکاری بین شما که منجر به تولید آلبوم شد بگویید؟
فهام گوهری: من تولیدکننده موزیک هستم، یعنی یک خواننده پیش من میآید، از ابتدای کار مسیری را با هم طی میکنیم و قصد این است که آلبوم تولید کنیم و درنهایت به اجرای زنده برسیم. خواننده همیشه همه چیزهایی که باید را یکجا ندارد. او باید صدا، پول، همت، انگیزه و هدف و آرزو داشته باشد. معمولاً اینطور است که خوانندهها یک یا دو مورد را ندارند. دو سه سال پیش پروژهای را شروع کردم. بخشی از پروژه آلبومی به اسم "پیدای پنهان" و بخش دیگر آلبومی بود که درنهایت گروهی به اسم "رادیو" ثبت شد و آلبومی به همین نام بیرون آمد. یکی در ژانر راک با صدای نیما تاری بود و دیگری در ژانر فیوژن با صدای شاهد سبحانیفر. در این آلبوم فیوژن، هم قطعه پاپ و هم قطعه پاپ هست، اما عمده فضای کار، فیوژن و متمایل به فیوژن جاز است. این دو خواننده تقریباً همه پارامترهایی را داشتند که در موردش صحبت کردم. همه با هم
دوست بودیم و کار را با کمک هم جلو بردیم. ازقضا رونمایی آثارشان هم همزمان شد و ممکن است کنسرتهایشان هم به فاصله کمی از هم برگزار شود. در هر دو آلبوم من مدیر هنری بودم. در آلبوم "پیدای پنهان" ملودیها برای شاهد است و پیش من ساخت، و در مورد تنظیماتش هم تصمیم گرفتیم. من بهصورت آکوستیک رکورد میکنم. آنالوگ میکس مستر روی کار انجام میشود. این آلبوم هم استثنا نبود و بزرگترین نوازندگان
ایران هم در آن حضور دارند و شاهد به بهترین نحو آن را خواند.
خیلی وقتها گروههایی که باهم موزیکی میسازند، بهصورت زوج هنری کارهایشان را ادامه میدهند و به تفاهم میرسند. جدا از مواردی که به شما کار سفارش میدهند و میگویند این کار را برایم بساز و شما باید بسازید، خودتان بیشتر به این فکر میکنید که صرفاً کاری سفارشی ساخته شود یا اینکه اگر قرار است برای کسی موزیک تولید کنید،
دوست دارید اول اشتراکات فکری داشته باشید بعد همکاری را آغاز کنید؟
فهام گوهری: این مسئله بستگی به شخص دارد. طبعاً من اگر کسی که آشناییام با او در حد صفر است بیاید و بگوید میخواهم آلبومی کار کنم، من نمیپذیرم و میگویم بهتر است بهصورت سینگل کار کنیم. شما من را بسنج و ببین آنچه میخواهی پیاده میکنم یا نه و من هم شما را بسنجم و ببینم چیزی که انتظار دارم انجام میدهی یا نه؟ اگر قرار شد کارمان ادامه پیدا کند، بعد از سینگل ترک ما خواهد بود. هم درمورد "رادیو" و هم آلبوم "پیدای پنهان" این اتفاق افتاد. نیما با یک سینگل ترک کارش را با من شروع کرد و کمی به او جهت دادم. او کمی به سمت راک بود، اما خودش را ملزم به راک نمیدانست. شاهد شکلگرفتهتر بود و میدانست دنبال چی هست، اما بازهم خطی را با هم ادامه دادیم. هردوی اینها ترکی کار کردند و بعد هر دو دیدیم آنچه از هم میخواهیم برآورده میکنیم. اینطور شد که آهستهآهسته فکر کردیم که آلبومی تهیه شود و شعرها را انتخاب کردیم و... مشتریهایی که پیش من میآیند و در واقع خوانندهها، چند شکل هستند. یک سری میگویند فقط بازار. من به این افراد پیشنهاد میدهم که بروند و با تنظیمکنندههایی کار کنند که کار بازار انجام میدهند، به این دلیل که کار من بازاری نیست. گروه دیگر خوانندههایی هستند که با شور و شوق میآیند و درنهایت میفهمند که هیچی نمیشوند. خوانندهای داشتم که سازهایش همه آکوستیک رکورد شده و نیامده بخواند! عدهای دیگر قبل از این مرحله جایی که در مورد سبک صحبت میکنیم کنار میروند. عدهای دیگر که میمانند و
دوست دارند که راهشان را ادامه دهند، از طرف من تمایلی نیست و عدهای دیگر
دوست دارند ادامه دهند، اما راهمان یکی نیست و این زنجیره درنهایت قطع میشود.
چه شد که با فهام گوهری همکاری کردید و چه چیزی در او و کارش دیدید که تهیه آلبوم را به او سپردید؟
شاهد سبحانیفر: این همکاری برمیگردد به زمانی که من خواننده نبودم. ما همدانشگاهی هستیم البته گوهری سال بالاییام بود و او را نمیشناختم. یک
دوست ما را باهم آشنا کرد. آن زمان ساز میزدم و به
موسیقی علاقه زیادی داشتم. دوستم گفت گروهی میخواهد کار کنند و اگر
دوست داری تو را به آنها معرفی کنم. صحبت کردیم و به من گفتند صدای خوبی داری و وکال کار را عهدهدار شدم. این آغاز آشنایی من و فهام شد. دیدم آنها خیلی جدی هستند و به کلاس آواز رفتم. همکاری ما در آن گروه به سرانجامی نرسید به این دلیل که سبککاریمان به هم نمیخورد. بعد از آن آواز و صداسازی در
موسیقی را در کنار استاد نیکنام ادامه دادم که از قدیمیهای آواز
ایران هستند و در گروه کر آنها هم فعالیت داشتم. بعد از مدتی باز با فهام در ارتباط بودم، با این تفاوت که حالا دیگر او یک استودیو تأسیس کرده بود و همانجا همکاری رسمیتر ما اتفاق افتاد و ادامه هم پیدا کرد. به این دلیل همکاری ما ادامهدار شد که به لحاظ سلیقه موسیقایی به هم نزدیک بودیم.
در فضایی که اکثر آثار پاپ هستند و حتی آثار
سنتی هم رگههایی از پاپ در خود دارند. به نظر شما کار کردن در این سبک
موسیقی که پاپ نیست، ریسک بهحساب نمیآید؟
شاهد سبحانیفر: من به کار هنری علاقه داشتم. شغل من و رشتهام فنی است، اما
دوست داشتم درزمینهٔ
موسیقی کار کنم. جنبه هنری و
فرهنگی موسیقی برایم اهمیت زیادی دارد. فکر میکنم این نوع
موسیقی نیاز ما است. امروز همه کارها شبیه هم شدهاند و سمتوسوی یکسانی گرفتهاند. کارها تکرار مکررات شده است و از لحاظ محتوایی 90 درصد حرفی برای گفتن ندارند و
موسیقی صرفاً کالایی برای سرگرمی شده است.
موسیقی ما برای سرگرمی و برای رقصیدن در مهمانی نیست. این نوع
موسیقی متفکرانه است و شعرها سمتوسوی مشخصی دارند. به نظرم این موارد بسیار لازم است و فکر میکنم مخاطب خودش را هم دارد. مخاطبی که چند سال است به او اهمیت چندانی داده نشده است، کارهای خارجی
گوش میکند و ترجیح میدهد کار
ایرانی گوش ندهد. ما واقعاً چنین مخاطبانی در کشور داریم که علاقهمند هم هستند. باید موسیقیمان را به گوششان برسانیم و کارمان را پرزنت کنیم تا این دسته از اشخاص را سمت خودمان بکشانیم. مطمئنم این اتفاق میافتد.
شما فکر نمیکردید سبحانیفر بهتر بود پاپ کار کند تا در بازار بیشتر دیده شود؟
فهام گوهری: شما میگویید اکثر بازار کار پاپ شده است. با این حرف شما هم موفق نیستم، به این دلیل که این آثاری که میشنویم پاپ هم نیستند، شبه پاپ هستند! من یک مصاحبه از فرهاد دیدم که در اینستاگرام هم گذاشتم. میگوید، "اگر
هنرمند واقعاً بخواهد درآمد زندگیاش را از راه هنر به دست آورد، یا باید هنر به قهقرا برود و زایل شود یا درآمد موردنظرش برای زندگی تأمین نشود. خارج از این دو حالت نیست." خوشبختانه من و شاهد و بقیه دوستانی که باهم کار میکنیم، کارمان واقعاً چیز دیگری است. ما پول را از راه دیگری درمیآوریم و برای موزیک خرج میکنیم و حاضر نیستیم کاری بسازیم که اعتبار خودمان را زیر سؤال ببرد، یا اصلاً اعتبار به کنار، بخواهد من را اذیت کند. اولین آلبوم من سال 80 روی کاست به اسم "چیزی شبیه باران" به بازار آمد. آن آلبوم را در کنار استاد مرحوم ناصر فرهودی کار کردم. بعد از آن موزیک
تئاتر انجام دادم و یکی دو آلبوم غیررسمی و بعد هم آلبوم رسمی. در بین تمام آثار من چه ترک سینگل و چه آلبوم، شما هیچگونه اثر هیپهاپ، آر اند بی و حتی پاپهای پیشپاافتاده نمیبینید. پاپ من هم طعم موزیک غربی دارد یعنی خیلی فاخرتر است. آهنگهایم نه نوحهای است و نه خیلی شاد. من
موسیقی خاصی کار میکنم. باید اثری تولید کنم که اگر روزی خواستم هدیهاش بدهم، سرم را بالا بگیرم و این کار انجام دهم، نه اینکه اسمم را پاک کنم و بگویم اسمم را نزدم! این جمله را هرگز نباید گفت. خیلی از همکاران ما این کار را میکنند و آثاری دارند که به بازار دادهاند و اسم مستعار گذاشتهاند. من از
موسیقی لذت میبرم و با بخش موسیقایی زندگیام حال خوشی دارم. هرگز به سمتی نمیروم که کارم بازاری باشد. یکبار خوانندهای به من زنگ زد و بعد از آشنایی به من گفت میخواهم تضمین بدهی. گفتم چه تضمینی؟ گفت کاری برایم بسازی که بترکاند! در هر ماشینی میروم آن ترک را گذاشته باشند و... در جوابش گفتن من نمیتوانم چنین کاری کنم. او گفت اصلاً بحث هزینه مطرح نیست و دو برابر دستمزد شما را میدهم تا این کار را انجام دهید. گفتم تعریف من و شما از ترکاندن فرق دارد. بعد هم اگر میتوانستم کاری بسازم که مطمئن بودم بعد در همه ماشینها آن را
گوش میدهند، آن کار را خودم میخواندم و نمیدادم شما بخوانید! اگر هم آهنگساز دیگری به شما گفت این کار را میکند، او دروغ میگوید. در قبلاً هم گفتهام بزرگترین دروغی که یک آهنگساز میتواند به یک خواننده بگوید، این است که بیا من برایت کاری میسازم که میترکاند! بزرگترین دروغی که یک آهنگساز میتواند به مردم بگوید این است که صدای خوانندهای که فالش خوانده را درست کند. من این دروغها را هرگز نمیگویم.
بنابراین شما به آهنگهایی که بهاصطلاح
موسیقی توی ماشین میگویند، اعتقاد دارید یا نه؟
فهام گوهری: آنها راه و سبک خودشان را دارند و حتماً جامعه به آنها نیاز دارد. جامعه ما در طول سالیان اخیر سلیقه بهشدت شنیداریاش افت کرده است و به موسیقیهای دمدستی و پیش پا افتاده گرایش پیدا کرده است. همه دیدهایم که تهیهکنندهای خیلی بزرگ و معروف جلوی مردم و روی استیج میگویند خواننده برده من است و آنها خواننده را به
چشم ماشین پولسازی میبینند. وقتی تفکر چنین آدمهایی اینگونه است و بازار
موسیقی را آنها اداره میکنند، مردم عادی باید اهل تفکر باشند تا به دنبال
موسیقی خوب بروند و آن آثار را
گوش ندهند. آنقدر
موسیقی خوب
ایرانی کم تولید میشود، کسانی که
موسیقی خوب میخواهند
گوش بدهند، مجبورند
موسیقی خارجی
گوش کنند. منظورم از خارجی ایرانیهای خارج از کشور نیست. شخصاً کارهای بازاری نمیکنم و برایم مهم نیست که پولسازی میکنند. من کار خودم را میکنم و اگر پول درآوردم که خوشحالم اگرنه از کار
موسیقی که میکنم لذت میبرم. سعی میکنم هیچگاه زیر بار عدهای هم که میخواهند استفاده ابزاری از ما کنند، نروم. نمیفهمم و نمیدانم چرا اینطور شده است؟! چرا سطح تعقل پایین آمده است؟ ادعا میکنم کنسرتهای
ایران تبدیل به دیسکوهای نشسته شده است. مردم نمیتوانند دیسکو بروند. در کنسرتها حالت نشسته هر کار میخواهند انجام میدهند بعد هم میروند باهم شام میخورند و میگویند خیلی امشب به ما خوش گذشت نمیگویند چیزی به ما اضافه شد! من از بچگی با
موسیقی پینک فلوید بزرگ شدم و سه بار هم کنسرتش را رفتهام و هر سه بار وقتی کنسرت تمام شد، همه همانجا نشستند. در سال 2013 در استانبول وقتی کنسرت یک و نیم شب تمام شد تا
ساعت سه صبح افراد نشسته بودند و در مورد
موسیقی که شنیده بودن حرف میزدند و کسی دنبال این نبود که برود و کار دیگری کند. این تجربه را چند بار داشتم. بنابراین سعی میکنم راه خودم را بروم و آنها هم راه خودشان را بروند. خوشبختانه اندک درصدی مخاطب خودم را دارم و آنها هم 98 درصد هم جنسهای خودشان را دارند.
شاهد سبحانیفر: برای من هم جنبه هنری خیلی مهم است. اگر این نوع آثار ساخته نشود، ریشههایش نازکتر و خشکیده میشود. میفهمم که هزینه کردیم و ممکن است ریسک باشد و پولش برنگردد. ما زمان ساخت به برگشت پول فکر نکردیم و نیت قلبی من این بود که کار خوب تولید کنم به این دلیل که فکر میکنم اگر کار نکنیم ریشهها راحتتر خشک میشود. چند سال پیش موج خوبی راه افتاد و موسیقیهایی تولید شد و افرادی مثل عصار و اصفهانی و... آنها به ریشههایی برگشتند که از قبل بود و آن را دوباره بالا بردند، اما بازهم سیر قهقرایی از نو شروع شد. من عاشق موسیقیام و
دوست ندارم این اتفاقات برایش بیفتد. مهم نیست هزینهای که برایش کردم برگردد. میخواهم برای فردای جامعهام تأثیری داشته باشد. اگر فقط در پلی لیست این هفتهام بگذارم و هفته بعد آهنگهایی مشابه قبلی تولید شود که هنر نیست. هنر سرگرمی است. ما احتیاج به اتفاقات تازه داریم و این نوع کارها هرروز کمتر میشوند و چراغها کمسوتر میشود و این اتفاقات برای جامعه ما خوب نیست. در مصاحبه فرهاد که فهام گوهری به آن اشاره کرد، میگوید یکی از وظایف
هنرمند این است که هنر مبتذل تولید نکند. برای من این قضیه خیلی مهم است.
فهام گوهری: موسیقیهایی که امروزه بازار کنسرتهای
ایران را گرفتهاند جایشان در کاباره است. اگر بخواهیم مسئله را از ریشه بررسی کنیم، به این نتیجه میرسیم که جامعه سطحی شده است و در همه موارد هم اینطور شده و دغدغههای مردم چیز دیگری است. اگر به آمارهایی که گرفتهشده مراجعه کنید، میل مردم به تماشای فیلمهای کمدی خیلی بیستر از سایر ژانرها است، در مورد
تئاتر و
موسیقی هم همین مسئله وجود دارند. طرف
دوست دارد تئاتری ببیند که حس میکند خیلی از تابوهایی که بیرون وجود دارد رد این نمایش شکسته است و بزنوبکوب میشود و دلش نمیخواهد آثار کسی مثل مثلاً بهرام بیضایی را ببیند. هنر در
ایران به قهقرا رفته است.
شاهد سبحانیفر: ما جامعه 80 میلیونی داریم و فکر کنید فقط پنج درصد جامعه اهل تفکر باشند، تعدادشان کم نیست و برای اینکه بخواهیم این روند را برعکس کنیم، باید آنها را جذب کنیم و کاری باشد که این قشر دنبالش کنند. اگر این اتفاق نیفتد که سیر نزولی ادامه پیدا میکند.
آلبوم "پیدای پنهان" چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا فقط میخواهد رضایت تهیهکننده و خواننده جلب شود یا اهداف دیگری هم دارد؟
شاهد سبحانیفر: شعرهایی که انتخاب کردیم همه هدفمند بود. اسم آلبوم خودش مفاهیم زیادی درونش دارد. من زمانی که به این اسم رسیدیم خیلی خوشحال شدم. همه ما درونمان حقیقتی داریم که دنبالش میگردیم. خودم هم برای در قضیه یک جستجوگر هستم. شعرهایی که انتخاب شد به این مضمون ربط دارد. نمیگویم کامل به هدف رسیدیم، اما به دنبالش هستیم. از شعر "نام من
عشق است آیا میشناسیام" تا "خرم آن روز کزین
منزل ویران بروم" یا حتی "پیدای پنهان"، "ققنوس بیا جانم" و... این جستجو در تمام اینها هست. همه به نظر میرسد دنبال چیزی هستیم که نمیدانیم چیست. عدهای در پول و ابتذال دنبالش هستند و عدهای دیگر در هنر. من
دوست دارم به حقیقت دست پیدا کنم و یکی از کارهایی که در این راه کردم این بود که
موسیقی خوب تولید کنم. خیلی از افراد ممکن است از همین راه علاقهمند شوند. در همه اشعار مضمون
عشق هست اما نه
عشق به جنس مخالف که فرد در یک بنبستی قرار گرفته و ... شعر "گل آفتابگردان" استاد کدکنی را ببینید. میگوید آفتابگردان در خاک است و هرگز نمیرسد، اما شبیه خورشید شده است. این شعر پیغام دارد. "به سحر که خفته در باغ، به صنوبر و ستاره، تو به آبها سپاری همه صبر و خواب خود را". از ابتدای صبح آفتابگردان بلند میشود و سرش را میبرد به سمتی که معشوق است و همه این موارد پر از حرف است. اینها فقط سرگرمی نبوده و من دغدغههای اینچنینی داشتهام.
فهام گوهری: در این آلبوم در حقیقت شعر کلاسیک با موزیک مدرن تلفیق شده است. "پیدای پنهان" آمبیانس دارد یا ققنوس که سبک فیوژن جاز دارد یا آهنگ خرم آن روز که باس و جاز دارد یا آهنگ نام من
عشق است و بینشان که هردو فضای کلاسیک دارد. تماماً این آهنگها بهصورت مدرن با نوازندههای مطرح جهان ساخته شدهاند. فیروز ویسانلو گیتار بیس آن را زده، همایون نصیری تری پرکاشن، مسعود همایون گیتار الکتریک را بر عهده داشته و... همه این افراد از بزرگان این کار هستند.
تولیدکنندهها
دوست ندارند کسی در کارشان دخالت کنند. چطور شما اجازه دادید ملودیهای کار را کس دیگری بسازد؟
فهام گوهری: من اتفاقاً از این کار استقبال میکنم. تولیدکننده کسی است که یک پروژه هنری را از صفرتا صد هدایت کند. آنچه خودش انجام میدهد و آنچه از دیگران کمک میگیرد. این کمک تواند عملی باشد یا فکری و ادبی باشد. بااینکه من تولیدکننده این آلبوم بودم، در خیلی از موارد سلیقه خودم را استفاده نمیکردم. مثلاً به این مسئله فکر میکردیم که آیا از شعرهای کلاسیک امروزی هم استفاده کنیم یا نه؟ و در چه حدی؟ شاید سلیقه من نه منطقم چیز دیگری بود، اما حرف شاهد را میپذیرفتم. در مورد نوازندهها هم همینطور بود. درنهایت تولیدکننده وظیفه ندارد همهچیز را خودش انجام دهد. اگر بخواهد شعر و خواننده و نوازنده و... همه را خودش انتخاب کند بعد از سه آلبوم تولیدکننده دیگر چیزی برای ارائه ندارد. من باید از افراد دیگر هم استفاده کنم. من ملودی ساختن را به نیما برای آلبوم "رادیو" یاد دادم و گفتم حالا برو بساز. گاهی شده ملودی که فقط 30 درصدش را نیما ساخته به اسم خودش زدم برای اینکه کار خودم سبکتر میشود، تفکرم وسعتش بیشتر میشود و دیگر مغز من تنها نیست بلکه مغز من و شاهد و نیما و... همه با هم است. ایدهای که دو نفر میگذارند و خیلی بهتر از آب درمیآید و درخت
موسیقی شاخه و برگهایش قویتر میشود. بنابراین من نه تنها تنهایی همه کارها را انجام نمیدهم، بلکه آن را رد میکنم و به همکارانم هم توصیه میکنم اجازه دهند ملودی یا شعر از جای دیگری بیاید و کارگروهی هم در این موارد قویتر میشود. در بحث نوازندگی هم همین بحث را داریم.
استقبال از آلبوم تا امروز چگونه بوده است؟
گوهری: پلانهای تبلیغاتی داریم که از کدام وبسایتها استفاده کنیم، کجا
تبلیغ بدهیم و... اگر بخواهم به این سؤال پاسخ بدهم باید بگویم که استقبال خوب بود و همینکه ما اینجا هستیم یعنی استقبال شده است. چند شب پیش از شبکههای اینستاگرامی پیشنهاد ساخت کلیپ رایگان داشتیم. کسانی که آمدند و استقبال کردند منت بر سرما گذاشتند و اطرافیان هم دارند کار را پخش میکنند. برای یک
نوزاد این حجم استقبال کافی است. اگر بگویم پنج هزارتا فروختم غلط است و ده سال دیگر هم اینطور نمیشود. ایرانیهای خارج از کشور هم کپی می کند و نمیخرد. به ما میگویند میخواهیم از شما حمایت کنیم و سی دی شما را خریدیم! من نمیفهمم مگر خیارشور میخرید از مغازهدار حمایت میکنید؟! شما پول جنسی که گرفتید میدهید.
سبحانیفر: دوستم گفت برای حمایت از شما از کجا باید موزیکتان را خریداری کنم؟ و این خیلی خوشحالکننده است.
گوهری : در مراسم رونمایی از آلبوم "رادیو" گفتم امسال این آلبوم را دادیم و سال بعد سالن 500 نفره کنسرت خواهیم داشت و تا 1400 میخواهیم به برج میلاد برسیم. خبرنگاری از من پرسید شما چطور میتوانید اینگونه برنامهریزی کنید؟ خیلی منطقی بود و من گفتم آدمی که آرزو نداشته باشد و خودش را وقف آرزویش نکند باید بمیرد. اینجا هم همین شرایط است. ما پلان ایوان شمس را داریم. برای جُنگ نیما ارکستر مشخص است. برای آلبوم شاهد تغییراتی داریم و ارکستر را کمی کوچکتر میکنیم. بزرگان
موسیقی بعد از انقلاب این تجربه را داشتند. زمانی عصار گروه کری داشت که حدود 20 روی استیج بود و بعداً تبدیل شد به چهار نفر. سیستم نوازندگان زهی او خیلی بزرگ بود و کوچکش کرد. ماهم همین کار را میکنیم و در قالب فیوزن جلو میرویم و حتماً برای تابستان سعی میکنیم اگر به اجرای زنده نرسیده بودیم، حداقل در تمرینات باشیم. تنظیمات آهنگها را به هم نزدیکتر میکنیم و در یک قالب صدای پیش خواهیم رفت. این مواردی که گفتن به عوامل زیادی بستگی دارد. نوازندگی که باهم کار میکنیم، خواسته آنها و ما. هرکدام از آلبومها 9 ترک دارد که باید بازهم به آن اضافه شود. شعرهای دومین آلبوم نیما به ارشاد رفته و برای شاهد هم بهزودی خواهد رفت. برای آینده برنامههای زیادی داریم. ما به دنبال آرزوهایمان میرویم و بقیه موارد خودش میآید.
سبحانیفر: در دورهای که با فهام کار میکنم، لحظات هیجانانگیز زیادی داشتیم و برایم لذتبخش بود و مرور کردنش را
دوست دارم. هر کاری سختیهای خودش را دارد. زمانی که کار خلق میشد و رکورد داشتیم و حتی به اشکال برمیخوردیم و با وسواس تمام جلو میرفتیم حس خوبی میداد. ما سعی میکردیم کار را در زمان کم خودمان انجام دهیم و مرز را مدام جابهجا میکنیم و میخواهیم همیشه به جلو پیش برویم و یا بگیریم و همین حالا هم در یادگیری هستیم و بازهم پیش اساتید مختلف میرویم تا چیزهای تازه یاد بگیرم و میدانم فهام هم همینطور است و در زمینه تنظیم صدا موفق است. من از همین حس پیش رفتن حالم خوب میشود و جلو میروم.
گفتید غیر از
موسیقی زمینه شغلی شما کار دیگری است. در مورد این فعالیتهای شخصی و برنامههای کاری آیندهتان توضیح بدهید؟
فهام گوهری: قطعاً اولین هدف من و حتی بزرگترینش این است که نیما و شاهد را به استیج برسانم. اگر موزیک کم دارند بسازم، اگر چیزی باید تهیه و کموزیاد شود انجام دهیم و...برای اجرا ما اول به تعدادی آهنگ دیگر نیاز داریم که به مجموعهمان اضافه کنیم، دوم تمرین کنیم و ارکستر را شکل دهیم. برخی از دوستان میدانیم در کنار ما خواهند بود برخی دیگر را قرار است تغییر دهیم و حتی عدهای دیگر از آنها را میخواهیم پرورش دهیم. مثلاً نوازندههای سطح پایینتری هستند که استعداد دارند و میخواهیم آنها را بالا ببریم. در کنار این برنامهها، ممکن است سینگل کارهایی پیش آید که کار کنم. میدانم برخی از آنها هیچ آیندهای ندارد و برخی دیگر را میشناسم که ممکن است اتفاقات خوبی برایش بیفتد.
شاهد سبحانیفر: اولین بحث ما این است که باید کارهای جدید بکنیم. آثار تک آهنگ هستند به این دلیل که آلبوم زمانبر است. تنظیمات و شعر هم در برنامههای کاریمان قرار دادهایم. قصد ما این است شعرهای همعصر خودمان و متناسب با سبککاریمان را پیدا کنیم. فکر میکنم با انتشار آلبوم راحتتر بتوانیم این افراد را در کنار خودمان داشته باشیم. قالبهای شعر کلاسیک وزنهای تقریباً ثابتی دارند و شکستن آنها برای خواندن دشوار است. ما سعی کردیم در این آلبوم کار متفاوتی کنیم و به من میگویند شعر را طوری خواندید که فکر میکنم شعر امروزی است نه 700 سال پیش. ما میتوانیم با این برنامهریزیها کارهای جذابتری تولید کنیم.
فهام گوهری: کار با این برنامهریزیها راحتتر شده و ممکن است در تنظیم کارهای بعدی این میزان از گروههای مختلف را نبینیم. امروز پلان کار مشخص است و نمیتوان به خاطر یک ترک در ارکستر ساز زهی آورد. در زمینه مخاطب حتماً باید کمی سن را پایینتر بیاوریم و مخاطب مثلاً اگر 30 سال به بالابود، حالا برای 27-28 سالهها هم کار کنیم. میخواهیم از فضای بسته نوازندههای سوپر حرفهای جدا شویم و حتی نوازندههایی عادیتر که بتوانند آن چیزی که ما میخواهیم انجام دهند را کنارمان داشته باشیم. در آلبوم "پیدای پنهان" نکاتی که به آن تأکید شده این است که آکوستیک رکورد شده، آنالوگ میکس و مسترشده و واقعاً برای کل پروژه برنامهریزیشده است. یعنی سال 94 میدانستیم چنین اتفاقی در 97 میافتد و امیدوارم در سال 1400 هم بیاییم و بگوییم در سال 97 میدانستیم این برنامهها قرار است محقق شود.
http://www.banounews.ir/fa/News/123523/موسیقی-ما-برای-سرگرمی-نیست---سلیقه-شنیداری-مردم-بهشدت-افت-کرده-است---شاهد-سبحانیفر-و-فهام-گوهری-از-آلبوم-"پیدای-پنهان"-میگویند