آریا بانو

آخرين مطالب

حرف‌های شوکه‌کننده زنی که قربانی مردان هوسران شد اجتماعي

  بزرگنمايي:

آریا بانو -
حرف‌های شوکه‌کننده زنی که قربانی مردان هوسران شد
k ٢٤
٧
خراسان / آن قدر از دوران کودکی مورد سوء استفاده اطرافیانم قرار گرفتم که همواره آرزو می‌کردم نه شاهزاده‌ای با اسب سفید، بلکه جوانی مستمند یا حتی مردی متاهل به سراغم بیاید تا من هم مانند خیلی از دختران دیگر ازدواج کنم.
آن قدر از دوران کودکی مورد سوء استفاده اطرافیانم قرار گرفتم که همواره آرزو می‌کردم نه شاهزاده‌ای با اسب سفید، بلکه جوانی مستمند یا حتی مردی متاهل به سراغم بیاید تا من هم مانند خیلی از دختران دیگر ازدواج کنم و از این وضعیت رها شوم چرا که دیگر سن و سالم گذشته بود.
زن 31 ساله‌ای که برای جلوگیری از متلاشی شدن زندگی اش دست به دامان قانون شده بود درحالی که آثار ناشی از کتک کاری‌های همسرش را دلیلی بر ادعای خودش می‌دانست در تشریح سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سیدی مشهد گفت: پدرم شغل ثابتی نداشت و از نظر مالی در سطح بسیار ضعیفی بودیم به همین دلیل روزگار سختی را می‌گذراندیم. من آخرین فرزند خانواده بودم و یک خواهر و دو برادر بزرگ‌تر از خودم داشتم. خلاصه به دلیل وضعیت مالی پدرم هیچ گاه آرزو‌های کودکانه ام برآورده نمی‌شدو گاهی حتی داشتن کفش‌های زیبا یا کیف‌های مدرسه قشنگ برایم به یک رویا تبدیل می‌شد.
از سوی دیگر نیز همواره مورد سوء استفاده اطرافیانم قرار می‌گرفتم چرا که آن‌ها با خرید خوراکی‌هایی که دوست داشتم یاحتی یک اسباب بازی کودکانه ارزان قیمت مرا طعمه هوسرانی‌های خودشان می‌کردند اگرچه مادرم نیز آرام آرام ماجرا را فهمیده بود، ولی برای حفظ آبرو هیچ حمایتی از من نمی‌کرد.
خلاصه در این شرایط خانوادگی رشد می‌کردم و آرزو داشتم روزی از این وضعیت نجات پیدا کنم. بالاخره در دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و در کنار خواهر و برادران بزرگ ترم ماندم. از طرف دیگر خواهر بزرگم خواستگاری نداشت و من هم به خاطر او نمی‌توانستم ازدواج کنم. البته به دلیل وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف خانواده ام کمتر خواستگارانی به سراغم می‌آمدند در حالی که آرام آرام سن ازدواجمان به تاخیر می‌افتاد آرزو می‌کردم فقط مردی حاضر به ازدواج با من باشد دیگر هیچ چیزی برایم مهم نبود تنها می‌خواستم از این شرایط زندگی رها شوم.
روز‌ها به همین ترتیب سپری می‌شد تا این که دو سال قبل زمانی که برای بازگشت به منزل منتظر اتوبوس شهری بودم ناگهان راننده یک دستگاه پراید در ایستگاه اتوبوس توقف کرد من هم ناخواسته مسیر منزلمان را اعلام کردم و سوار خودرو شدم. راننده مسافر دیگری نداشت و این گونه سر صحبت بین من و راننده باز شد. از هر دری سخن گفتیم تا این که به درد دل با او پرداختم و گوشه‌ای از مشکلات زندگی ام را برایش بازگو کردم وقتی به مقصد رسیدیم شماره تلفن هایمان را رد و بدل کردیم و این گونه رابطه تلفنی بین من و «شهباز» آغاز شد. او مردی متاهل بود و سه فرزند داشت. با وجود این به یکدیگر علاقه‌مند شدیم و روابط تلفنی ما کم کم به دیدار‌های پنهانی کشید. در این میان زمانی که همسر و فرزندان شهباز در منزل نبودند یا برای دیدار بستگانشان به شهرستان می‌رفتند من هم با تماس تلفنی شهباز به منزلش می‌رفتم و ...
این روابط همچنان ادامه داشت و من با هر بهانه‌ای به دور از چشم اعضای خانواده ام به دیدار شهباز می‌رفتم تا این که سه ماه بعد از این روابط مخفیانه متوجه شدم باردار هستم. نگرانی عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته بود و از یک رسوایی بزرگ خانوادگی وحشت داشتم. وقتی ماجرا را برای شهباز بازگو کردم همه چیز به هم ریخت. او که با خشم توام با فحاشی با من سخن می‌گفت همه آن حرف‌های عاشقانه اش را فراموش کرد و از من خواست به هر طریق ممکن جنینم را سقط کنم، ولی من حاضر به این کار نشدم و اصرار کردم که باید مرا به عقد دایم خودش درآورد او هم که بر سر یک دو راهی قرار گرفته بود حاضر شد به صورت پنهانی مرا به عقد موقت طولانی مدت خود دربیاورد تا همسرش از ازدواج مجدد او مطلع نشود.
با این توافق، شهباز برایم خانه‌ای در حاشیه شهر اجاره کرد من هم با اندک لوازمی که تهیه کرده بودم پا به زندگی مشترک با او گذاشتم. ولی هنگام اسباب کشی به منزل جدید، ناگهان به طور ناخواسته جنینم سقط شد. شهباز وقتی این موضوع را فهمید نفس راحتی کشید و سعی کرد کمتر به منزلم بیاید.
این درحالی بود که همسر اول او نیز پی به ماجرای ازدواجش برده بود و اختلاف شدیدی داشتند به همین دلیل دیگر شهباز سراغ من نمی‌آمد و به طور مخفیانه مبالغی را برای اجاره منزل و تامین مخارج زندگی پرداخت می‌کرد، اما اصرار به طلاق داشت چرا که نمی‌خواست زندگی اش از هم بپاشد در این میان من هم دوست نداشتم به زنی مطلقه و بی پناه تبدیل شوم در عین حال شهباز هر از گاهی به سراغم می‌آید و مرا به باد کتک و ناسزا می‌گیرد تا مجبور شوم از او طلاق بگیرم و ...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد قاسم احمدی (رئیس کلانتری سیدی مشهد) پرونده این زن در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/185943/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

به کودک دچار اختلال استرس پس از سانحه چگونه کمک کنیم؟

دلبند افسرده من

برای انتخاب مدرسه چه معیارهایی باید در نظر گرفت ؟ (1)

چگونه از فرزند خود یک نابغه بسازیم

برای انتخاب مدرسه چه معیارهایی باید در نظر گرفت ؟ (2)

آیا می توان شخصیت کودک را تغییر دهید؟

موسیقی درمانی یکی از روش های درمانی برای کودکان مبتلا به اوتیسم

مهد کودک قبل از مدرسه خوب است یا بد؟

پدران دختر دار بخوانید !

چرا کودکان استرسی می شوند؟

توصیه مهم به مادر و پدر ها برای باز شدن مدارس

به روان کودک تجاوز نکنید!

چطور کودکمان را برای مدرسه رفتن آماده کنیم؟

چه چیزهایی سبب نگرانی بچه‌ها از رفتن به مدرسه می‌شود؟

چرا بچه های امروز کمتر شاد هستند؟

یک شروع شاد برای ماه مهر

خیلی قاطع به فرزندتان بگویید: «نه»

آیا کودکان امروز باهوش‌تر از کودکان دیروزند؟

راهکار هایی برای پیشگری از اضطراب کودکان در مهد کودک

4 عادت رایج در کودکان که باید مراقب آن بود

بلوغ زودرس را جدی بگیرید

افزایش قدرت حافظه و یادگیری کودکان با ورزش های هوازی

کشف آلت تناسلی توسط کودک

کوچولو! سرت را بالا بگیر و بگو نه!

فرزندم، انتقادت را بگو

آیا کودک شما به راحتی به مهد کودک میرود؟

علل ترس های شبانه کودک و راهکارهای آن

سکوت بچه ها را جدی بگیرید

بازی در پارک نیاز کودک است

بازیهای جالب برای کودکان باهوش

برای محبت به فرزندتان شرط نگذارید

بهترین فاصله سنی بین بچه ها چقدر است؟

چه سنی برای فرزندان تلفن همراه بخریم؟

دردی که درمان ندارد؟!

دلایل افت تحصیلی دانش آموزان

علل دروغگویی در کودکان و راهکارهای مقابله با آن

چه کنیم مضرات آپارتمان نشینی را در کودکانمان کمتر کنیم؟

سکوت بچه ها را جدی بگیرید!

به تخیلات کودکتان احترام بگذارید!

چگونه از کابوس دیدن کودکان پیشگیری کنیم؟

ریشه یابی اضطراب دوران مدرسه

علت ترس بعضی از کودکان‌ از مهد کودک

تنبیه بدنی کودک چه عواقبی دارد؟

مراقب باشید کودک تان دورتان نزند!

دشمن سرنوشت کودک را بشناسید

از چه سنی می توان کودکان را در خانه تنها گذاشت؟

بهترین راه برای از بین بردن استرس کودکان

چرا فرزندم بدزبانی می کند؟

به کودکتان این جملات را بگویید!

وقتی تبلت، فرزندتان را وابسته می کند!