این دختران آرزو دارند اعتبار سفال ایرانی برگردد
اجتماعي
بزرگنمايي:
آریا بانو - ایران خاستگاه سفال و سفالگری است ولی چند سالی میشود شرقیها و غربیها گوی رقابت در این هنر را از ما ربودهاند و حالا جوانها دست به کار شدهاند تا اعتبار سفال ایرانی را بازگردانند.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: خانه آجری در خیابان ژیانپناه تهران، کارگاه 2 دختر جوانی است که پای چرخ سفالگری نشستهاند و آثاری خلق میکنند به زیبایی سفالهای ژاپنی و دانمارکی. یکی معماری خوانده و آن یکی هم مهندسی صنایع غذایی ولی علاقه به سفالگری سرنوشت آنها را تغییر داده و پس از چند سال کارآموزی حالا برای خودشان استادی شدهاند و سفالهایی خلق میکنند که به گفته خودشان «کپی» نیست.
ایران خاستگاه سفال و سفالگری است ولی چند سالی میشود شرقیها و غربیها گوی رقابت در این هنر را از ما ربودهاند و حالا جوانها دست به کار شدهاند تا اعتبار سفال ایرانی را بازگردانند. در این راه برخی قصد دارند با احیای طرحهای قدیمی یا استفاده از طرحهای جدید و به روز دوباره اسم ایران را سر زبانها بیندازند.
از میدان منیریه تا کارگاه سفالگری راه زیادی نیست، میان خانههای نوساز 6 - 5 طبقه در خیابان ژیانپناه، خانه قدیمی 50 سالهای با نمای آجر اخرایی ، بهترین نشانی برای یافتن است. هنوز پنجرههای خانه تغییر نکرده، چوبی و کرم رنگ. زنگ در را که میزنم دختر جوانی با پیشبند پر از لکههای گلی در را باز میکند. اسمش نیلوفر بحرینی است و 26 سال دارد، معماری خوانده. دوست و همکار و شریکش هم توی خانهای که شش ماه است تبدیل به کارگاه شده، پای چرخ سفالگری است؛ عطیه پورزنجانی 34 ساله که فوق لیسانس موادغذایی دارد.
کارگاه 2 اتاق کوچک است. اتاق روبهروی حیاط، جای میز طراحی و کار است و گوشهای هم کوره جا خشک کرده و اتاق دیگر قفسهها تکیه زدهاند به دیوار. توی قفسهها پر است از سفال؛ قفسهای مخصوص سفالهای پخته و لعاب شده است و قفسه دیگر پر است از سفالهایی که در صف انتظار کوره هستند.
دخترها مشغولند. یکی پشت چرخ نشسته و به گل خام شکل میدهد و دیگری هم در کوره را باز کرده تا سفالها را برای پخته شدن توی آن بچیند. از نیلوفر بحرینی درباره کارش میپرسم که چطور وارد سفالگری شده و این کارگاه را راه انداخته؛ میگوید: «نزدیک سه سال پیش درسم تمام شد و به این نتیجه رسیدم که سفالگری را بیشتر از معماری دوست دارم و با وجود اینکه در چند پروژه معماری هم حضور داشتم، ولی رفتم دنبال علاقهای که ذهنم را سالها به خود مشغول کرده بود. آن اولش پول نداشتم سر کلاس بروم، رفتم کارآموزی و نزدیک 2 سال توی کارگاه سفالگری کار کردم و با عطیه آشنا شدم. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم با هم کارگاهی راه بیندازیم. با هزار زور و زحمت پول جور کردیم و دنبال جایی گشتیم که بتوانیم کارگاهش کنیم. از شمال تهران تا جنوب و از غرب به شرق گشتیم و بالاخره این خانه را پیدا کردیم که درست همان چیزی بود که میخواستیم. خانهای قدیمی که با روح سفالگری همخوانی دارد و از طرفی بودجهمان کفافش را میداد.
زمانی که این کارگاه را راه انداختیم وسایل و ابزار بشدت قیمتش بالا میرفت. کورهای که 2 میلیون بود، شده بود 3 میلیون و گل 10 هزار تومانی، شد 20 هزار تومان و ما با بدبختی توانستیم کوره و چرخ بخریم و بقیه وسایلی را که اینجا میبینید بعدها خریدیم.»
ادامه حرفش را عطیه پورزنجانی میگیرد: «من از بچگی عاشق گلبازی بودم ولی میترسیدم دنبال این کار بروم چون میترسیدم از پس آن برنیایم ولی بعد از دوره کارآموزی با توجه به اینکه کار سخت و سنگینی است و یک جور کار مردانه است تصمیمم را گرفتم و همه وقت و انرژیام را برای سفالگری گذاشتم.
بعد از راه انداختن کارگاه با نیلوفر تصمیم گرفتیم کپیکاری خط قرمزمان باشد و هیچ سفالی نسازیم که در بازار موجود باشد. تاکنون بیش از 50 اثر خلق کردهایم که هیچکدامشان کپی نبوده و حاصل طراحی و ایدهپردازی خودمان بوده. به عنوان مثال در طرحهای جدید، سفال را با چرم تلفیق کردیم. برای کاسه و دیس و ظروف بزرگ و کوچک، دستههای چرمی گذاشتهایم که با استقبال مشتریهایمان همراه بوده. همین نوآوری و خاص بودن کارهایمان باعث شده که مشتریها روز به روز بیشتر و بیشتر شوند.»
از 2 دختر سفالگر میپرسم که آیا مشتری ظروف سفالی و سرامیک نسبت به گذشته بیشتر شده یا اینکه طبع مردم برای استفاده از ظروف چینی خارجی به سفال چربیده است؟
نیلوفر بحرینی میگوید استقبال مردم از ظروف سفالی نسبت به گذشته افزایش چشمگیر داشته و با توجه به تقاضای بازار، کارگاههای زیادی راه افتادهاند و این صنعت رونق گرفته. او ادامه میدهد: «خاستگاه سفال، ایران است ولی ما نتوانستیم از میراث گذشتگان مراقبت کنیم و این ژاپنیها و دانمارکیها و چند کشور دیگر هستند که با خلق سفالهای مرغوب و با کیفیت این هنر و بازارش را قبضه کردهاند. کارهای ما کپی هستند یا کیفیت بسیار پایینی دارند حتی برخی از سفالگران متأسفانه از لعابهای سربی استفاده میکنند که برای مردم میتواند خطرناک باشد. البته باید به این نکته اشاره کنم که متأسفانه در کشورمان مواد با کیفیت یا گل مرغوب وجود ندارد یا در انحصار برخی از ارگانهاست. خب برای خلق یک اثر زیبا باید مواد خوب در اختیار داشته باشیم که بتوانیم به سفال شکل بدهیم و آن را با کیفیت تولید کنیم. تحریمها حتی روی صنعت سفالگری هم اثر گذاشته.»
اما همه چیز در این چهاردیواری خلاصه نمیشود. آنها برای خرید مواد لازم مثل گل و سیم نسوز و قالب و… مجبورند به بازار بروند؛ بازاری که کمتر زنی برای خرید به آنجا میرود! مثلاً برای خرید سیم نسوز باید ناصرخسرو بروند که بیشتر یا بهتر است بگویم همه مشتریها مرد هستند.
عطیه پور زنجانی در این باره میگوید: «سفالگری یک شغل یدی است، باید گچ و گل را بلند کنیم و اگر بدنمان آماده نباشد کمر درد میگیریم یا آرتروز گردن و دست. از یک طرف وقتی برای خرید جنس به بازار میرویم همه به ما نگاه میکنند چون اصلاً زنی برای خرید به این بازارها نمیآید. هفته گذشته که برای خرید سیم، پشت شهرداری رفته بودم مرد مغازهدار به شاگردش گفت سریع به این دخترها هرچه میخواهند بده که تا شب نشده بروند خانه. البته این را بگویم که همین تابوشکنیها کمک میکند نگاه به زنها تغییر کند و مردها هم پی به توانمندی زنان ببرند.
زمانی که میخواستیم کارگاه بزنیم خانوادهام موافق بودند و حتی حمایتم میکردند ولی باور نداشتند که موفق شوم ولی وقتی اولین نمایشگاه را برپا کردیم و دیدند که چقدر بازدیدکننده آمده، متعجب شدند و به تمام معنا باورم کردند.»
آنها گلایهمندند از وضعیت اقتصادی؛ میگویند که ابزار و مواد بشدت گران شده و سفالهایی را که تولید میکنند به قیمت تمام شده میفروشند چون اگر بخواهند روی آن سودی کنند شاید مشتریها را از دست بدهند. این 2 سفالگر جوان دغدغه هنری را دارند که از جاده اصلی خود خارج شده و به حاشیه رانده شده است. آنها میخواهند در آینده مرکز فرهنگی و آموزشی راه بیندازند و مردم را نسبت به سفال و سفالگری بیشتر آشنا و علاقهمند کنند.
انتهای پیام
-
سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۶:۰۲
-
۲۹ بازديد
-
ایسنا - زنان
-
آریا بانو
لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/149570/