آریا بانو

آخرين مطالب

زوجی که به علت مشکلات سیاسی سه دهه از ازدواج منع شده بودند گوناگون

  بزرگنمايي:

آریا بانو -
زوجی که به علت مشکلات سیاسی سه دهه از ازدواج منع شده بودند 3
٢٩٣
٠
برترین ها / فرقی نمیکند که اخبار سیاسی را دنبال میکنید یا نه، چرا که ممکن نیست از ملاقات و دیدار‌های هفته‌ی گذشته‌ی رهبران ایالات متحده‌ی آمریکا و کره‌ی شمالی و اهمیت آن آگاه نباشید.هفته‌ی گذشته زوجی در هانووی ویتنام با علاقه‌ای ویژه این مذاکرات را دنبال میکردند. این مرد ویتنامی و همسر اهل کره‌ی شمالی او برای با هم بودن موانع زیادی را پشت سر گذاشته بودند. عشق آن‌ها برای دهه ها‌ی متمادی از طرف مقامات دو طرف ممنوع شده بود عشقی که سرانجامش به کامیابی ختم شده است. ری‌یونگ‌هی هفتاد ساله در مورد شوهر 69 ساله‌ی خود، پام‌گوک‌کان میگوید: مثل عشق در نگاه اول بود، از لحظه‌ای که دیدمش عاشقش شدم.
آن‌ها اکنون در آپارتمانی که به سبک منازل جماهیر شوروی ساخته شده زندگی میکنند. اولین بار در سال 1970 و هنگام کار در کارخانه‌ی تولید کود شیمیایی در کره‌ی شمالی یکدیگر را ملاقات کردند. آقای کان در وصف آن لحظه میگوید: من در خط تولید کار میکردم و همسرم به عنوان اینترن در آزمایشگاه کارخانه فعالیت میکرد و همان لحظه به خودم گفتم میخواهم که او همسرم بشود. از بیگانه‌هراسی کره‌ی شمالی اطلاع داشتم، اما برایم مهم نبود؛ از هیچ چیز نمیترسیدم.
کان بزرگترین پروژه‌ی زندگی‌اش را با زیر نظر گرفتن حرکات ری‌یونگ و کشف برنامه‌ی کاری او آغاز کرد. طرح خود را در ابتدا به گونه‌ای ریخت تا اتفاقی در راهروی کارخانه به هم برخورد کنند. سلام کردند. سلام ری‌یونگ کافی بود تا کان جرات برداشتن قدم بعد را به خود بدهد.
"شال گردنی که در پکن خریده بودم و عکسی از خودم که همراه با دوستانم انداخته بودم همراه خود نگه میداشتم. در اولین فرصتی که دیدم در آزمایشگاه کسی جز او نیست داخل شدم و پرسیدم که آیا کسی در زندگی‌اش هست یا خیر؟ جواب دلخواهم را شنیدم و شال گردن را به او هدیه دادم و از او خواستم که با هم بیرون برویم و باز هم جواب دلخواهم را شنیدم.
برای رسیدن به منزل او هفت اتوبوس عوض میکردم و پس از آخرین ایستگاه حدود 3 کیلومتر قدم میزدم.
هردو از خطرات موجود و احتمال دستگیری آگاه بودند. خانم یونگ در این رابطه میگوید: عشق ما ممنوعه بود و ما میدانستیم. اما آنقدر قوی نبودم که در برابر کان مقاومت کنم چرا که میدانستم عاشقش شده‌ام. میدانستم که باید از دوست داشتنش دست بردارم، اما نمیتوانستم.
چند ماه بعد آقای کان مجبور به بازگشت به ویتنام شد و خانم ری از ترس اینکه این آخریم ملاقاتشان باشد از او درخواست میکند تا جانش را بگیرد چرا که نمیتواند بدون او زندگی کند.
"به او گفتم ما عاشق همدیگریم و هیچ دلیلی برای مردن وجود ندارد و قول دادم که از هر فرصتی برای بازگشت به او در سریعترین زمان ممکن استفاده کنم. "
و برگشت؛ کان طی پنج سال بعد چندین بار با بهانه‌های مختلف به دیدار خانم یونگ میرود. برای یکدیگر نامه مینوشتند، و این نامه نگاری‌ها مدت‌ها قبل از روی کار آمدن تلفن‌های هوشمند و پیام‌رسان‌ها بود و مشکلات خاص خود را داشت. کان به خاطر دارد که در اواخر دهه‌ی هفتاد به کره‌ی شمالی میرود و نامه‌ای با مضمون درخواست ملاقات برای او مینویسد، نامه یک هفته دیرتر به دست خانم یونگ میرسد، اما خوشبختانه قبل از این که کان خاک این کشور را ترک کند موفق به دیدن یکدیگر میشوند.
"از دیدن او خیلی خوشحال بودم، اما باز هم او مجبور به ترک من بود و باز باید جدا میشدیم، وقتی که کان مینوشت عشق هیچ حد و مرزی نمیشناسد غمگین میشدم. همین که میدانستم در پی هر دیدار یک جدایی در کمین است مرا از دیدن دوباره‌ی او میترساند. "
هنگامی که روابط دو کشور بحرانی میشد یا گمان میبردند که سرویس‌های امنیتی به دنبالشان هستند نامه‌نگاری را متوقف میکردند؛ همینطور دیدار‌ها را. از اواخر دهه‌ی هشتاد این زوج به مدت بیش از یک دهه هیچ ارتباط مستقیمی با هم نداشتند. ذهن خانم یونگ نیز در آن سال‌ها مشغول چیز‌های دیگری بود.
"کشورم در آن سال‌ها هر روز درگیر یک تقلای تازه بود، مردم از شروع دهه‌ی 90 به مرز قطحی رسیده بودند. هر روز صبح که چشمانم را باز میکردم به این فکر میکردم که چه خوب که هنوز نمرده‌ام در نتیجه نمیتوانستم آنگونه که باید به کان فکر کنم. "
در این قطحی که خانم یونگ به آن اشاره میکند و سراسر کره‌ی شمالی را در بر گرفته بود صد‌ها هزار نفر و شاید میلیون‌ها نفر، از جمله مادرش، جان خود را از دست دادند.
اما اینطرف قصه در هانووی، کان هنوز در حال طرح شیوه‌هایی برای دیدار با یونگ بود. وی گروهی را تشکیل میدهد و برای نیازمندان کره‌ی شمالی اقلام مورد نیازشان را تهیه میکند که از جمله‌ی آن‌ها میتوان به ارسال هفت تن برنج به کره‌ی شمالی اشاره کرد.
پس از بهبود روابط دو کشور و در سال 2001 و طی حرکتی شجاعانه از طریق وزارت خارجه‌ی ویتنام نامه‌ای به دست رییس جمهور میرساند، رییس جمهوری که در حال ترک کشور برای سفر به کره‌ی شمالی بود. چند هفته بعد یکی از دوستانش در وزارت خارجه خبر میدهد که به مراد دلش خواهد رسید.
در سال 2002 پس از صبر و مشقتی که سی سال به طول انجامید کره‌ی شمالی اجازه‌ی ازدواج یکی از شهروندانش با شهروندی از کشور دیگر را صادر میکند.
جشن کوچکی در پیونگ‌یانگ برگزار شد و سپس کان همسر خود را به هانووی، به خانه‌ی جدیدش برد و جشنی بس بزرگتر به همراه صد‌ها مهمان برگزار کرد.
خانم یونگ با خنده و خوشحالی میگوید: از هیچ چیز پشیمان نیستم، اگر او را ندیده بودم، اگر به اینجا نیامده بودم، سال‌ها پیش مرده بودم، حتی اگر به ظاهر زنده بودم. اقرار میکنم که اندکی به خاطر همسرم غمگینم چرا که به خاطر من سختی‌های زیادی را متحمل شد و نداشتن فرزند یکی از این مشقت‌هاست.
همسرش فقط لبخند میزند و میگوید: حسرتی در کار نیست، هنوز هم همان حسی را به او دارم که سی سال پیش داشتم؛ و با افتخار میگویم که توانستم کشوری با انبوه تسلیحات هسته‌ای را قانع کنم تا نظرش را تغییر دهد.

لینک کوتاه:
https://www.aryabanoo.ir/Fa/News/135915/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

بنری که خواننده مطرح پاپ را به شدت شاکی کرد

زمان اعلام نتایج اولیه آزمون سراسری مشخص شد

4 گوشه دنیا/ جزیره‌ای که مرگ در آن فراموش می‌شود!

حرکت جنون‌آمیز مرد جوان وسط خیابان؛ نشستن روی سقف خودرو!

چیزهایی که فکر نمی‌کنید به کبدتان آسیب می‌زنند

گفتگوی آخرین خبر با بانوی ورزش ایران

صحبت‌های جالب مجید جلالی درباره برنامه 12 ساله

العین، نیمار را از یک دستاورد تاریخی محروم کرد

بازگشت ستاره جوان سپاهان

پرسپولیس بعد از چهار فصل با مربی خارجی در حذفی!

جلسه حساس لیگ برتری‌ها برای قانون سقف هزینه

گرگ های زیادی اطراف همسرتون هستند

استوری جذاب الناز حبیبی با تم مشکی

«اسماعیل» دوست نداره من کار کنم

شش سریال پربیننده صداوسیما که درس عبرت مردم شدند

سمی که بسیاری از خانم ها هر روز مصرف می‌کنند!

ترانه زیبای «خنده داره نه» با صدای علی یاسینی

تداوم رگبار باران در ارتفاعات برخی استان‌ها

کنکور 1403 با آزمون «علوم ریاضی» و «انسانی» آغاز شد

اینترنت برای کنکور امسال قطع می‌شود؟

تفال/ مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

تقویم تاریخ/ گشایش نخستین ایستگاه فرستنده رادیویی و تلگراف بی‏سیم ایران

در صورت بلعیدن اجسام خارجی توسط کودکان چه واکنشی باید داشته باشید؟

پاستا کانِلونى یا لازانیا!

نقش شبکه‌های اجتماعی در ترغیب نوجوانان به مصرف دخانیات

عادت‌های سبز برای داشتن زمین پاک

خدایا زندگی رو زیر و رو کن

پنج عامل سقوط الهلال در لیگ قهرمانان آسیا

برخورد صمیمانه شمسایی با خبرنگار ژاپنی

تیم ملی یک مربی جدید می‌خواهد

درویش مدیرعامل پرسپولیس پس از خصوصی‌سازی

ممنون به خاطر همه چیز؛ خداحافظ برای همیشه!

درخشان: پرسپولیس شرایط خوبی برای پیروزی برابر آلومینیوم دارد

آشوبی: پرسپولیس در این بازی فرصت اشتباه ندارد

طلسم 2765 روزه پرسپولیس علیه صعود آلومینیوم!

همنام مدیر جدید پرسپولیس روی نیمکت و سکو!

دومین طلا برای ملی پوش ووشو ایران

تازه کردن سبزی پژمرده با چند ترفند ساده خانگی!!

شغل های استرس زا را بشناسید/اینفوگرافی

برگزاری کشتی فرنگی جام تختی بدون مدعیان

پیروزی سخت یونایتد مقابل قعرنشین در شب خروج لیورپول از کورس قهرمانی!

کار سخت عقاب‌ها در فینال سوپرلیگ بسکتبال غرب آسیا

انریکه: تا امباپه حرف نزند چیزی نمی‌گویم!

علیرضا فغانی یکی مثل کولینا برای آسیایی‌ها

پرسپولیس به جد‌ی‌ترین طلبکارش رسید!

دانشگر بدون کتف‌بند در تمرینات

داوید رایا آرسنال را نجات می‌دهد

با آدم های منفی اطرافم چگونه رفتار کنم که انرژی شان را جذب نکنم؟

چگونه کودک حرف گوش نکن را تربیت کنیم؟

کدام ویتامین باعث کاهش خطر ابتلا به نقرس میشود؟